۰۴-۰۳-۹۳، ۰۸:۵۳ ق.ظ
مثل يك پل كه كمر بند خيابان باشد
عشق، آن نيست كه در شهر فراوان باشد
زن زيباي جهان! سبزه ي گريان! تلخ است:
پاي تختت دل گنديدهي تهران باشد
دوست دارم ننويسم قلمم ميرقص د
دست من نيست، اگر شعر ، پريشان باشد
مثل سهراب نشد شعر بگويم، هرگز!
« واژه بايد خود باد و . . . خود باران باشد»
حافظ از خاكْ درآ تا بنويسي اين بار:
« كه به تلبيس و حِيَل ديو، مسلمان» باشد
به رضايش نرسيدم به خدايش گفتم
دستِكم در غزلم اسم خراسان باشد
عشق، آن نيست كه در شهر فراوان باشد
زن زيباي جهان! سبزه ي گريان! تلخ است:
پاي تختت دل گنديدهي تهران باشد
دوست دارم ننويسم قلمم ميرقص د
دست من نيست، اگر شعر ، پريشان باشد
مثل سهراب نشد شعر بگويم، هرگز!
« واژه بايد خود باد و . . . خود باران باشد»
حافظ از خاكْ درآ تا بنويسي اين بار:
« كه به تلبيس و حِيَل ديو، مسلمان» باشد
به رضايش نرسيدم به خدايش گفتم
دستِكم در غزلم اسم خراسان باشد
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز