ایران رمان

نسخه‌ی کامل: شوخی های جالب شبکه های اجتماعی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18
1- هر انسانی یک بار برای رسیدن به کسی دیر می کند. بعد از آن دیگ ربرای رسیدن به دیگران عجله ای ندارد.

2- تو ایران یه نونی هم هست به نام نون گندم که هیشکی تا حالا نخورده، فقط دست مردم دیدن

3- تا حالا به استایل جغد دقت کردی؟ یه جوری به آدم نیگا می کنه انگار خاندانمون رعیت باباش بودن

4- خیلی دلم می خواد بدونم اون بدبخت خودشیرینی که می گفت «خانوم مشقا رو نیگا نمی کنین؟» الان دقیقا چی شده

5- بابام اومده تو اتاقم نشسته رو تختم ببینه دارم چی کار می کنم. الان دو ساعته دارم زندگینامه دکتر شریعتی رو می خونم!

6- زن عاشق می گه می میرم اگه اتفاقی برات بیفته. ولی مرد عاشق می گه اگه بمیرم هم نمی ذارم اتفاقی برات بیفته

7- اینایی که می گن اگه تو باشی ال می کنم بل می کنم، فلان می کنم، خیالتون جمع اگه باشی هیچ کاری نمی کنن. تازه می گن اگه تو نبودی الان وضعم عالی بود

8- دلم گرفته، آهنگ غمگین گذاشتم یاد 8-7 نفر افتادم، نمی دونم رو کودم تمرکز کنم لامصبا

9- شنیده ها حاکی از اینه که ننه سرما رفته بوتاکس زده و پوست صورتش رو لیفتینگ کرده گفته از این به بعد به من بگین بهار جون؛ واسه همینه هوا یه جوریه انگار نه انگار زمستونه

10- قبلا یه پخ می کردی گربه سه متر می پرید هوا. الان راست راست زل می زنه تو چشات و آروم از کنارت رد می شه. کم مونده یه سر تاسف هم تکون بده. گربه هم گربه های قدیم.

11- ما معمولی ها نه هالووین پارتی دعوت می شیم نه کسی کریمس رو بهمون تبریک می گه نه ولنتاین کادو مادو می گیریم

12- انقدر کلاسای دانشگاه بازده داره که ساعت اول شارژ گوشیم تموم می شه

13- فکر کنم بهار اومده ولی به ما نمی گن

14- چرا فقط به کسی که چشماش سبز و آبیه می گن چشم رنگی؟ مشکی و قهوه ای رنگ نیست؟

15- به نظرم باید این استادایی که می گن من ننداختمت خودت افتادی رو بگیری بزنی بعد بگی من نزدمت، خودت خوردی

16- دختره پست گذاشته: دنبال یه مرد مهربون، تحصیلکرده، دست و دل باز، باوفا، قابل اعتماد و خانواده دوست می گردم؛ نه برای ازدواج، خدا به سر شاهده فقط می خوام بدونم چه شکلیه!

17- دلیل اینکه من خلبان نشدم اینه که از خون می ترسم. درسته که ربطی نداره ولی به تو هم ربطی نداره. یاد نگرفتی تو زندگی مردم دخالت نکنی؟

18- مرد اونه که قلبتو شارژ کنه نه سیم کارتتو

19- برایت در رویاهایم گیتار می نوازم چون تو واقعیت یاد نگرفتم گیتار بزنم. فوقش بتونم با دبه ترشی برات بندری بزنم

20- مشکل ما فرار مغزها نیست، موندنه اسکل هاست

21- رفیق اونیه که تا می بینه ناراحتی بگه: باز چه مرگته نکبت؟

22- راننده عزیز من اگر پول خرد داشتم خودم می دادم. لطف کن وقتی هندزفری تو گوشمه ازم سوال نپرس

23- زندگی به من آموخت تنها چیزی که با گذشت زمان درست می شه سیر ترشیه. بقیه چیزا با پول، تو سه سوت درست می شه

24- دلم خیلی برای شب های پاریس تنگ شده. خیلی وقته نرفتم. تقریبا از وقتی به دنیا اومدم

25- طرف با 120 کیلو وزن تو علایقش نوشته هنرهای رزمی، یاد پاندای کنگ فوکار افتادم

26- امروز تو بقالی صد تومن از بقیه پولم مونده بود طرف پول خرد نداشت، یه دونه رنگارنگ باز کرد، یه گاز ازش خورد بقیه ش رو داد به من!

27- ایکس در معادلات ریاضی خر است

28- انقدر که امسال زمستون گرمه، هفته ای دو بار هوس آبدوغ خیار می کنم

29- قابل توجه کسانی که می خواهند به کانادا مهاجرت کنند، 20 فوریه با دسته غازهای وحشی تالاب انزلی راه می افتیم. هماهنگ کنید کسی جا نمونه

30- با این وضعیت بهاری هوا، فکر کنم هفته دیگه رو عید اعلام کنن

31- یه زمانی مهمونی که می رفتیم واسه اینکه ثابت کنیم آدم های شکی هستیم موز برنمی داشتیم

32- یکی از دلایل علاقه ما به فست فود اینه که بعدش ظرف شستن نداره

33- اونهایی که وقتی بچه بودن مربا و عسلشون از سوراخ های نون تافتون می ریخت بیرون لایک کنن همدیگه رو پیدا کنیم

34- خیلی با زندگی خرس ها حال می کنم. 6 ماه می خوابن و 6 ماه میرن ماهیگیری

35- کرایه تاکسی ها یه جوری رفته بالا که صرف نمی کنه آدم بره سر کار

36- من نمی دونم قدیما که یخچال نبود مردم حوصلشونس ر می رفت، در چی رو باز و بسته می کردن؟

37- تجربه ثابت کرده هر وقت با پسرعمه تون می رین توی جمع، قبلش نسبت فامیلیش رو به همه توضیح بدین

38- خواب بودم بابام با عصبانیت اومد بالا سرم گفت «ظهره ها!» یه جوری ناراحت بود انگار تقصیر منه که ظهره. اگه من نبودم شب بود مثلا؟!
1- در نگاه شتر یک حسرتی هست انگار که یک تست بیشتر می زد، صنعتی شریف قبول می شد

2- چند ترمه می رم کلاس زبان انگلیسی. تو این چند وقت فهمیدم زبان دونستن فقط به درد مکالمه با خارجی ها نمی خوره بلکه با فرهنگ و دانش اون ها هم آشنا می شی. مثلا فهمیدم تو خارج فقط اسکول ها می رن مدرسه. واسه همین به مدرسه می گن اسکول. اگه چیز جدیدی یاد گرفتم حتما بهتون می گم

3- یکی از دلایلی که سرخ پوستا همیشه به قطارها حمله می کردن این بوده که دود قطار تو زبون اونا فحش محسوب می شده

4- از یه جا به بعد می فهمی «علم بهتر است یا ثروت» فقط برای اونایی بود که حق انتخاب داشتن

5- تو فیلمای ایرانی از تصادف فقط صداش میاد

6- روزی زنی تصمیم گرفت همه مشکلاتش رو به دریا بسپاره اما هر کاری کرد، شوهرش سوار قایق نشد

7- آقا یه جوری بهانه بیارین که آدم حس نکنه به شعورش توهین شده

8- حالا بعد از مرگمون ازمون می پرسن زندگی خود را چگونه گذراندید؟ ما هم جواب می دیم همه عمرمون نشستیم پشت کامپیوتر منتظر موندیم تا دانلود شه!

9- کاش هر کسی رو که نصیحت می کردن مثل معاینه فنی یه برچسب روش می زدن که قبلا نصیحت شده. دیگه در مورد اون موضوع باهاش حرف نزنید

10- طرف برادرشو نصیحت می کرد می گفت بعد از ازدواج اقتدار داشته باش مثل من. دیشب به زنم گفتم من ساعت 11 آب گرم می خوام. اونم رأس ساعت 11 آب گرم رو آماده کرد. داداشش گفت حالا اون موقع آب گرم می خواستی چیکار؟ گفت چون نمی تونم با آب سرد ظرف بشورم، پوستم حساسه

11- ته دیگ یه غذاست. سیب زمینی هم یه غذاست. ماکارونی هم باز یه جور غذاست اما ته دیگ سیب زمینی ماکرونی یه روش زندگیه

12- غذا مثل گلوله است، تا خوردی باید بیفتی

13- فکر کنم یکی با برگ برنده من دلمه درست کرده

14- نحوه پسته خوردن ایرونی جماعت: همزمان یکی در دهان، یکی در دست و یکی هم تحت نظر

15- ساعت 5 صبح برام sms اومده، با چه زحمتی از زیر پتو اومدم بیرون موبایلمو برداشتم می بینم نوشته قالیشویی شربت اوغلی شعبه دیگری ندارد! انقدر خوشحال شدم که نگو

16- من وقتی به دنیا اومدم باهوش بودم ولی درس و مدرسه خرابم کرد

17- دیشب اینترنتم قطع بود کلی کار کردم. ظرفا رو شستم، خونه رو هم جارو کشیدم. دیگه کم کم داشتم دوتا بچه آفریقایی رو به فرزندی قبول می کردم که نتم وصل شد

18- علم بهتر است یا ته دیگ ماکارونی؟ مرده شور علم رو ببرن که با هر چی مقایسه اش می کنم کم میاره

19- آخرش نفهمیدیم ما مردا همه مون مثل همیم یا یکی از یکی بدتریم؟

20- اونایی که تو خونشون یه کیف قدیمی داغون هست که همه مدارک و سندها رو توش نگه می دارن، لایک کنن همدیگه رو بشناسیم

21- رفته بودیم سینم ا فیلم اکشن. دو نفر تو آشپزخونه داشتن همدیگه رو با قمه و اره برقی می زدن. بعد ری اکشن دختر ردیف جلویی: وای چه کابینت های قشنگی!

22- ریاضی عزیز. قبول کن که X رفته و هرگز برنمی گرده. انقدر از ما نخواه که برات X رو پیدا کنیم. به زندگی بدون اون عادت کن

23- کاش می شد وقتی بعضیا خیلی خوب و مهربون می شن بهشون تافت بزنی همون جوری بمونن. یا حداقل بهشون پیف پاف بزنی تو همون حالت، در اوج بمیرن

24- به یارو میگن: اگه به انگلیسی بخوای به کسی بگی بیا اینجا چی می گی؟

یارو: کام هیر

میگن آفرین چه خوب بلدی

میگن اگه بخوای بگی برو اوجا چی می گی؟

میگه: اول خودم می رم اونجا بعد میگم کام هیر

25- به بابام زنگ زدم می گم تصادف کردم الان بیمارستانم. می گه خب حالا یه دونه از جون هات کم شد. هنوز مونده گیم اور شی از دستت راحت شیم. فکر کنم منو از تو سطل ماست پیدا کردن

26- رفتم سوپرمارکت یه چیپس گرفتم، رفتم بیرون، یارو گفت: کجا؟

گفتم: الکی مثلا پولشو دادم

گفت: بیا، رفتم جلو یه دونه محکم زد تو دهنم تا یه ربع صدا زودپز می دادم! گفت: الکی مثلا بقیه پولتو بهت دادم

ملت خیلی بی اعصاب شدنا

27- یعنی وضعیت یه جوری شده وقتی می خوای با کسی حرف بزنی قبلش باید بگی می دونم تو از من بدبخت تری، صبر کن من اول حرف بزنم، بعد تو شروع کن

28- هیچ وقت امیدت رو از دست نده. کپک هرگز فکر نمی کرد پنی سیلین بشه

29- بایای من هر وقت قبض برق زیاد می یاد می ندازه گردن لامپ مودم من
1- داییم می گه تا تحریما اثر مستقیم نداشته باشه مشکلی نیست! تصورش اینه که یه روز اوباما تو قطعنامه می نویسه فروش سنگک خاشخاشی به ممدآقا ممنوع.

2- آرزوی هر پدری اینه که پسرش رو تو لباس دامادی ببینه اما آرزوی من اینه که بابام رو تو شلوار جین ببینم.

3- رمز عدم موفقیت فقط دو کلمه است: حسش نیست، از فردا.

4- بعضی وقتا زن ها خودشونم نمی دونن برای چی قهر کردن، فقط حس می کنن لازمه قهر کنن.

5- بیاین چند لحظه سکوت کنیم

به خاطر کسایی که رفتن پالتو خزدار خریدن

به خاطر کسایی که چکمه تا زانو خریدن

به خاطر کسایی که چتر و کلاه و شال خریدن ولی نمی تونن بپوشن چون زمستون میگه

الکی مثلا من تابستونم!

6- مزخرف ترین خواب از ساعت شیش تا هشته! نه خواب ظهره، نه می تونی وصلش کنی به خواب شب، خستگی رو هم درنمیاره، قشنگ آواره میشه آدم

7- به قول پسرخاله، آدما نباس دوست پیدا کنن، چون وقتی میرن دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی...

نمیتونی درد دل کنی یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی

همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت

هی بغض تو گلوت گیر میکنه، خفه ات میکنه...

آدما باس همیشه تنها بمونن

8- نمی دونم چرا هر وقت می خوام درِ مرسدس بنزمو باز کنم از تخت می افتم پایین! ماشینه شما هم اینجوریه؟

9- فقط یه دختر میتونه وسط جلسه کنکور به عکس کارتش نگاه کنه بگه چقدر بد افتادم

10- نوشته شده در سالن های ورزشی ژاپن:

قهرمانان، مادرزاد به دنیا نیامده اند، بلکه با تمرین و پشتکار به قهرمانی رسیده اند

نوشته شده در سالن های ورزشی ایران: مواظب وسایل شخصی خود باشید

11- بچه های مردم تو ناسا مدیرعاملن، بعد این رفیق من تنها افتخار زندگیش اینه که فاطما گل رو قبلا از کانال های ترکیه دیده و از ما جلوتره

12- چند وقته به طرز مشکوکی داره بهم خوش می گذره، دیگه الاناس که به فنا برم

13- من شیرجه زدن رو قبل از اینکه تو آب یاد بگیرم، موقعی که رو سر عروس و دوماد پول میریختن یاد گرفتم

14- من نبودم دستم بود... تقصیر آستینم بود... آستین مال کت ام بود.. کت ام مال بابام بود

این شعر نشون میده از همون دوران طفولیت اینجوری یادمون دادن که اشتباه خودمون رو گردن یکی دیگه بندازیم

15- از عید و عید دیدنی یه جمله یادم مونده. اونم اینه که «بذار برسیم خونه، من می دونم و تو!»

16- همچین می گن اگه پسرا برن سربازی مرد میشن، آدم میشن؛ انگار قبلش درنده بودن! این گوگولیا یه گوشه نشستن درگیر ابروهاشونن چیکارشون دارید آخه!

17- یارو دو روزه رفته خارج

عرق رسیدنش هنوز خشک نشده

تو اینترنت یه عکس فرستاده میگه: گرفتیش؟

میگم: نه! هنوز دانلود نشده

میگه: شِت! اونجا هنوز سرعت اینترنت درسته نشده؟

18- من نه اینکه بی پول باشم ها، نه... فقط جیبم رو با ریه ام ست کردم. توی جفتش هواست

19- قوانین رانندگی در ایران: اول نیسان میره، بعد من، بعد هر کی تونست

20- انقدری که بابام آهنگِ بی کلام گوش میده توی خونه: همش حس می کنم توی آسانسورم

21- زندگی رو زیاد جدی نگیرید. کسی تا حالا زنده ازش بیرون نیومده

22- وقتی قیمت شمع های روی کیکت از خود کیک بیشتر می شه، می فهمی دیگه پیر شدی

23- چالش جدید منو بابام:

«زمون ما بچه حق نداشت دست به کنترل بزنه»

الان سه روز دارم قانعش می کنم بابا زمان شما کنترل نبود

میگه خفه شو احترام که بود

24- آقا ما یه سری با رفیقمون رفتیم استخر دانشگاه شریف، ما شیرجه زدیم بقیه حجم آب از دست رفته رو حساب می کردن!

25- دو دسته آدم هستن که به شدت می خوان بقیه رو متقاعد کنن. یک دسته اونایی که تازه متاهل شدن و دسته دوم اون هایی که تازه ماشین چینی خریدن.
1- امسال هر کی اومد خونه مون عیددیدنی، بهش میگم وااااای چقد چاق شدی... طرفم از همون خونه ما شروع کنه به رژیم گرفتن...

کلی به اقتصاد خانواده کمک می کنم

2- دنیا مالِ خوشگلا و پولداراست، ما اومدیم که استادیوم بدون تماشاچی نباشه

3- به مرغه می گن بلدی تخم دو زرده حاوی اُمگا 3 بذاری؟ میگه این قرتی بازی ها مال دافای تلاونگه

4- بابام هر روز صبح ساعت 6 میره دو ساعت توی صف نون صبر می کنه نون می گیره میاره. بعد می بینی شروع می کنه برش دادن نون ها و قرار دادنشون توی کیسه. در مرحله آخر یهو می بینی در فریزر رو باز کرد و نون ها رو گذاشت توش و یه کیسه نون قدیمی فریز شده رو آورد بیرون گذاشت سر سفره!

تمام عمرمون نون دو روز قبل رو خوردیم با اینکه هر روز نون تازه می خریم

5- دو نفرو سخت می شه پیدا کرد

یکی کسی که درکت کنه و دومی کسی که بدونه کجای کمرت می خاره

6- دخترا بعد از امتحان:

بچه ها x رو چند به دست آوردید؟

نازی: 23.5 / گلی: 23.5/ مهناز: 23.54

پسرا بعد امتحان:

بچه ها x رو چند به دست آوردید؟

علی: 574 / مهرداد: 0.29 / سامان: 138

سعید: مگه x هم داشتیم؟

7- به مادرم می گم روآندا تو کدوم قاره س؟ میگه آفریقا. میگم از کجا می دونستی؟ میگه از اسمش معلومه، مثل زلاندنو!

اطلاعات عمومیت تو حلقم

8- به بابام می گم از این دنیا خسته شده ام می خوام خودمو از پنجره پرت کنم پایین

میگه نه، اینکارو نکنیا

توری پاره می شه پشه میاد تو!

9- داماد چیست؟

از اعضای مفت خور خانواده که در مواقع ضروری پدرزن را بابا صدا می زند

10- به بابام میگم امشب تولدمه، چی می خوای بهم کادو بدی؟

برگشته میگه: دیشب رفتی ماست خریدی، بقیه پولش واسه خودت

11- راستی نتیجه اون تحقیقاتی که درباره ماهیت درهم تنیدگی کوانتوم داشتیم چی شد؟

الکی مثلن اینجا محیط علمیه، اصلا هم علاف نیستیم

12- کاش زندگی از آخر به اول بود.

پیر به دنیا می آمدیم

آنگاه در رخداد یک عشق جوان می شدیم

سپس کودکی معصوم می شدیم و در نیمه شبی با نوازش های مادر آرام می مردیم

13- دقت کردین وقتی در یخچال رو باز می کنی

اگر بخوای چیزی توش بذاری، تا خرخر ه پره

اگه گرسنت باشه بخوای چیزی بخوری، فقط کمی برفک موجوده

14- برای مامانا کشیدن قاشق ته قابلمه هاشون توسط ما مثل فرو کردن خنجر تو قلبشو ن می مونه...

بیایید با قلب مادرانمان مهربان باشیم

15- طرف تو خیابون ازم پرسید آقا خیابون ولیعصر می خوام برم. بهش گفتم اشکال نداره برو فقط زود برگرد!

اوه اوه یه فحشی داد الان تو گوگل دنبال معنی شم!

16- پیرمرده دم عابربانک کارتشو داده به من می گه برام موجودی بگیر. چک کردم دیدم موجودیش رو نوشته 5 هزار تومن. بهش گفتم، گفت خاک تو سرت با اون موجودی گرفتنت! رفت.

17- پسر داییم میگه خوش به حالت تک فزندی. میگم چرا؟

میگه همه ته دیگ ها مال خودته!

تا حالا خودم به این سعادت پی نبرده بودم

18- توپر کیست؟

همون چاقِ خودمونه ولی نمی خواد با واقعیت کنار بیاد.

19- هیچی بدتر از این نیست که شام خوشمزه داشته باشید، مهمونای خوب داشته باشید، فیلم عالی هم داشته باشه اما تو؛

مشقات مونده باشه! یادتونه؟

20- داشتیم تو پاساژ دور می زدیم دیدیم مادر دختره چنان با مشت زد تو کمرش

دختره با پشتک و وارو از پله ها افتاد و با دماغ کف آسفالت کشیده شد.

بلند شد به مادره گفت چرا می زنی؟ مادره گفت صد بار بهت گفتم قوز نکن!

21- دیروز دیدم ساک یه پیرزنه خیلی سنگینه. به خودم گفتم مرام و معرفتت کجا رفته مرد؟ ساکش رو گرفتم، وسط های راه بهم گفت: دستت درد نکنه مادر. الاغم نمی تونست اینو تا اینجا بیاره

22- مامانم داره تو غذا دارچین می ریزه

من: دارچین نریز دوست ندارم

مامان: تاثیری تو مزه ش نداره!

من: پس چرا می ریزی؟

مامان: خوشمزه ش می کنه!

با این توجیه سال هاست غذاهامون مزه دارچین می ده ولی دارچین تاثیری تو مزه ش نداره

23- سطح تصورات فامیل از رشته من (بیهوشی) مال زمان فعالیت پزشک دهکه س! همون نیگه داشتن دستمال اِتر روی دماغ مریض

24- دخترخاله ام تصادف کرده 10 میلیون دیه واسه ش بریدن، هنوز پلاتین واسه پاش نذاشتن با خوشحالی میگه: آخ جون! پول عمل دماغم جور شد

25- مکالمه خواهرزاده کلاس اولم با مامان همکلاسیش:

- منزل آقای اشکوری؟

- بله بفرمایید.

- اشکوری هست؟
1. فقط تو ایرانه که واسه اولین بار میخوای پیش کسی بخوابی ازت میپرسه:
لگد که نمیزنی؟
اصلا آدم احساس خر بودن بهش دست میده!

2. ﺩﻭﺑﻠﻪ ﭘﺎﺭﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ..
ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ
ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ... راننده پژو ...
.
.
.
ﺁﺏ ﺩﻫﻨﻤﻮ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﻡ ...
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭﺍﻧﺘﯿﻪ ...
ﻣﯿﮕﻪ : انار ساوه ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ؟

ﻣﻠﺖ ﺭﻭﺍنین به قرآن...

3. ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻭﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ استاد ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ،
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ
ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺜﻞ ..... ﻧﮕﺎﺵ ميكنن!

4. دو نفر به کل، این ضرب المثل رو ضایع کردند :
عقل سالم در بدن سالم است
یکیش استیون هاوکینگ بود ؛ اون یکی هم امیر تتلو

5. شرط میبندم همین سوسک اگه صورتی بود
دخترا میگرفتن لای دفتر خشک میکردن
روزی پنج دفعه بوسش میکردن میگفتن عجیجم :D

6. عید از 3 حرف زیبا تشکیل شده:
ع: عزیزانم.
ی: یادتون باشه.
د: دوستتون دارم.

خواستم از همه زودتر تبریک عید را تقدیمتان کنم

7. امسال برا عید خرید نکنید
بزارید پولتون تو بانک باشه شاید یه بیچاره احتیاج به یک اختلاس داشته باشه

زن و بچه هاشون اون سر دنیا منتظرن!

8. ﯾﺎﺭﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺗﺠﺮﯾﺶ ﺑﻪ ﺗﺎﻛﺴﯽ ﻣﯿﮕﻪ :
٢ ﻗﺪﻡ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ...
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺗﺎ ﻛﺠﺎ؟
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﺗﻮﭘﺨﻮﻧﻪ!
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ :
ﻛﺮﺍﻳﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﻙ ﻭﻟﻰ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﻧﺪﺍﺭ خشتکت ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯿﺸﻪ!

9. از ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺷﺐ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺸﻘﻢ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎﻡﮔﺬﺍﺷﺖ ﭼﻪ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ؟؟؟
.
.
.
.
. ..ﮔﻔﺖ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﻜﭗ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺷﻮﺭ ﺧﻮﺩﺗﻮ عشقتو ببرن!
.
.
.
ﺍﺻﻦ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺷﺐ ﺗﻮﻗﻊ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ!


10. استاد جغرافیا سر کلاس سکته میکنه

بعد از کلی تحقیق میفهمن ی دانشجو دختر ازش پرسیده خط استوا اعتباریه یا دائمی ؟!!!

11. از قلبم پرسيدم:
چه کنم وقتى دلم تنگ است و دستم کوتاه و جفای یار بسیار؟
.
.
.
.
گفت: ببین کار من خون رسانى به بدنه ،
از من چرت و پرت نپرس!

12. مورد داشتیم کارآموزه داشته با ماشین آموزشگاه رانندگی دنده عقب میرفته سرعتش که زیاد شده از مربی پرسیده حالا بزارم دنده دو عقب؟؟
.
.
.
میگن دنده عقب استعفاشو گذاشته رو کاپوت! نوشته خستم بزارید برم.
افسره هم میگن داره عقب عقب راه میره تا کربلا گفته تا رو مین نرم ول نمیکنم.
مذاکرات هم تعطیل شده ظریف تو راهه بیاد ببینه جریان چیه.

13. آرزويم درسال 94 اينه كه
آرزو هاي سال 93 م برآورده بشه كه سال 92 آرزو كرده بودم
چون 91 برآورده نشده بود...

14. ماهی عیدمون امروز مرد !
.
.
این بود جواب اون دلستر و نون پنیرایی که بهش میدادم؟؟
بی لیاقت..

15. پاتریک: یه هواپیما از جنس طلا میخریم!
باب اسفنجی: هواپیما از جنس طلا نمیتونه پرواز کنه!
پاتریک: ما دیگه پولداریم. قوانین فیزیک رو ما تاثیر نداره!

16. با دوستم رفته بودم رستوران
نمكدونش از اين پيچوندنيا بود
هي تكونش ميداد، نمك نميومد،
خيلي آروم تو گوشش گفتم بپيچونش
اونم اول يه نگاه به دور و برش كرد و بعد نمكدونو گذاشت تو كيفش.
.
.
.
هيچي ديگه، صاحب رستوران كه تعطيل كرد پرنده فروشي زد
نمكدونه هم به اذن خدا از تو كيف دوستم به معراج رفت، منم كه الان تو تيمارستان روزبه نشستم دارم با كفگير چمن ميخورم

17. دیروز رفتم پارک دیدم یه دختره خیلی غمگین رو نیمکت نشسته و به زمین نگاه میکنه
رفتم یه گل چیدم و دادم دستش
پرسید: ماله منه؟
گفتم بله
یه لبخند گوشه ی لبش نشست
.
.
بعد رفتم به باغبون گفتم: اون دخترو میبینی اونجا نشسته؟ هر روز میاد گلهای پارک رو میکنه!
باغبون هم با بیل افتاد دنبالش
پس چی!!!
فکر کردی من اهل این جلف بازیام؟؟
فقط میخواستم ببینم یه دختره غمگین با چه سرعتی میتونه بدووه

18. ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻧﻮ ﺩﺯﺩ ﺑُﺮﺩ
ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪﻥ ﻭ ﯾﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺗﻮﺵ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ
ﻭ ﻣﺎﺭﻭ
ﺣﻼﻝ ﮐﻦ
ﯾﻪ ﺑﻠﯿﻂ ﻣﺸﻬﺪﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ
.
.
.
ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﻣﺸﻬﺪ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﻭﻣﺪ ﺩﯾﺪ ﺧﻮﻧﺸﻮ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩﻥ

19. یارو باباش میمیره داشت گریه میکرد،تلفنش زنگ میخوره ،
جواب که میده یهو گریه هاش بیشتر میشن...
میگن کی بود جریان چیه!؟؟
میگه پشت سر هم داریم بد میاریم! خواهرم بود...اونم باباش مرده...

20. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﯾﻨﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﯾﻪ ﮐﻢ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮه

21. غضنفر دوستشو نافرم زده بود قاضی میپرسه چرازدیش؟ میگه 10 سال پیش بهم گفته بود اسب آبی
قاضی : 10 سال پیش گفته الان زدیش؟
غضنفر: دیشب تازه اسب آبی رو تو تلویزیون دیدم

22. ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺩﺭﺩ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻫﺎ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯﻣﺎﺳﺖ !
ﺑﺪﺑﺨﺘﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻦ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻃﺮﻓﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ

23. پنجاه تومن گذاشتم تهِ کمد زیرِ لباسام که یادم بره بعدا ببینم روحم شاد شه!
.
.
.
.
.
الان شش ماهه که یک ثانیه هم از فکرش بیرون نمیام

24. مهم نیس امریکا حمله کنه. مهم اینه که هند حمله نکنه!
.
.
.
.
کی میخوإد جلو آمیتابچان و سلمان خان و شاهرخ خان رو بگیره..تير هم بخورن کشته نميشن

25. قوانینی که نیوتن از قلم انداخت !!!

قانون صف:
اگر شما از يک صف به صف ديگری رفتيد ، سرعت صف قبلی بيشتر از صف فعلی خواهد شد ؛

قانون تلفن :
اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتيد ، آن شماره هيچگاه اشغال نخواهد بود ؛

قانون تعمير:
بعد از اين که دست‌تان حسابی گريسی شد ، بينی شما شروع به خارش خواهد کرد ؛

قانون کارگاه:
اگر چيزی از دست‌تان افتاد ، قطعاً به پرت‌ترين گوشه ممکن خواهد خزيد ؛

قانون معذوريت:
اگر بهانه‌تان پيش رئيس برای دير آمدن پنچر شدن ماشين‌تان باشد ، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشين‌تان ، ديرتان خواهد شد ؛

قانون حمام:
وقتی که خوب زير دوش خيس خورديد تلفن شما زنگ خواهد زد ؛

قانون روبرو شدن:
احتمال روبرو شدن با يک آشنا ، وقتی که با کسی هستيد که مايل نيستيد با او ديده شويد افزايش می يابد ؛

قانون نتيجه:
وقتی می‌خواهيد به کسی ثابت کنيد که يک ماشين کار نمی کند ، کار خواهد کرد ؛

قانون بيومکانيک:
نسبت خارش هر نقطه از بدن ، با ميزان دسترسی آن نقطه ، نسبت عکس دارد !!!
1. جا داره از خمیر دندون تشکر کنم
به خاطر خدمات شایانی که سالهاست در ایران به بیماران دچار سوختگی درجه پایین ارائه میدهد و هیچ وقت با تبلیغ ضد سوختگی بر روی خودش ریا نکرده و فقط میگه من حافظ دهان و دندان شما هستم

2. ﺑﻪ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ بچگیاش دستشویی کوچیک ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﮕﻪ: ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﻧﻢ ،،،
ﯼ ﺷﺐ ﺩﺍﺋﯿﻢ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩ . ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺩﺍﺋﯿﻢ ﮔﻔﺖ :
دایی ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﻧﻢ!
ﺩﺍﺋﯿﻢ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺖ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ؟
ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺷﻪ ،،،ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ ﺑﺨﻮﻥ ﮐﺴﯽ ﺑﯿﺪﺍﺭ
ﻧﺸﻪ
ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺖ ﮐﻨﻪ ﺭﻓﺘﮕﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ،،،

ﻋﻔﻮﻧﺖ ﮔﻮﺵ 1 ﺳﺎﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮ بهش ﻓﺮﺻﺖ زندگى ﻧﺪﺍﺩ!

3. دختره میره آتلیه
میگه آقاااااااا؟
شما عکس یهویی هم میگیرید؟
.
.
.
.
.
ضمنا مراسم ختم عکاس فردا بر سر مزار آن مرحوم دایر میباشد.

4. یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته،
یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!
خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.
یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه متور گازیه غیییییژ ازش جلو زد!

دیگه پاک قاطی می کنه با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.
همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!

طرف کم میاره، میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده . خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا ! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی روی ما رو کم کردی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه :
والله … داداش… خدا پدرت رو بیامرزه وایستادی!…کش شلوارم گیر کرده به آیینه بغلت!

5. هفته پيش زن داييم تو سوپ خامه ريخته بود. خيلي خوشمزه شده بود.
اومديم خونه مامانم سوپ درست كرد
.
.
.
.
.
.
.
.
خواست مثلا روي زن داييمو كم كنه تو سوپ خامه شكلاتي ريخته!
اينجا بيمارستان خاتم الانبيا
بخش اسهالیا
آی لاو یو ننه.....

6. فامیلمون با یکی تصادف کرده
تو تصادف هیچکدوم چیزیشون نشده،
ولی
.
.
.
.
پیاده شدن همدیگرو رو طوری زدن
که الان جفتشون تو آی سی یو ان!!!

7. ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﯾﺎﺿﯿﻤﻮﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﭼﺮﺍ ﺭﯾﺎﺿﯽ
ﻣﯿﺨﻮﻧﯿﻢ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺟﻮﻥ ﺁﺩﻣﺎ
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻪ ﺭﺑﻄﯽ ﺩﺍﺷﺖ!!
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻮﻧﮕﻼﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﺎ ﻧﺮﻥ ﺩﺍﻧﺸﮑﺪﻩ ﭘﺰﺷﮑﯽ!!
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﻳﻨﻄﻮﺭﻱ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ.

8. شیشه ی پنجره را باران شست ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مونده شستن فرشا و پرده ها و گردگیری اتاق ها و آشپزخونه!

9. بهم گفت خدافظ برا همیشه! منم با تعجب به چشاش خیره شدم و گفتم: بعد از تو زندگیم...
.
.
.
.
.
.
.بی مکث جریان دارهههههههههه

اوهوم تا چشت درآد...!


10. به مامانم ميگم:
دشمنت کيه تا بزنم چشماشو درارم برات؟
ميگه:
«دشمنی بالاتر از اولاد نيست
شاخه گاوی بدتر از داماد نيست.»
هيچي ديگه همين جوری خودم و شوهرمو شست انداخت رو بند!

11. آژانس بین المللی انرژی هسته ای اگه نحوه استفاده صلح آمیز ملت از ترقه های چارشنبه سوری رو از نزدیک ببیننف دیگه اجازه غنی سازی گوگرد نوک کبریت هم بهمون نمیدن!

12. سوار تاکسی شدم 1 نفر مونده بود تاکسی پر شه بعد نیم ساعت یه دختره اومد راننده به شوخی گفت: خانوم ما 1ساعته منتظر شماییم..
دختره هول شد گفت: ببخشید خواب موندم...
.
.
.
.
.
.
ینی ما 4 نفر که ترکیدیم. خود تاکسیه از شدت خنده استارت نمیخورد...

13. زنگ زدم به مامانم میگم : مامان مهمون اومده چیکار کنم؟؟؟

میگه: برو تو کمددیواری یه جعبه هست که روش نوشته رادیو آقاجون .. مودم توی اونه وصلش کن رمزشم اسم بچه وسطی همسایه بغلی هست؛ مهمونا سرگرم بشن تا خودمو برسونم

14. خدا لعنتت کنه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اوج عصبانیت کریم در فاطما گل

15. دوست دارم پیر شدم برم تو معاملات ملکیا بشینم به عنوان بی طرف فقط معامله به هم بزنم.

16. اینایی که همش پاشونو میکنن توو یه کفش، پاشون بو نمیگیره؟

17. باجناقم برای خودشیرینی یک گوشی آیفون برای مادر زنم گرفته. باز جای شکرش باقیه خدا دوتا بلا رو با هم نازل نمیکنه و من اصلا زن ندارم

18. یک بازی از لیگ هندوستان دیدم که توش تیم زرد 8 بر0 از تیم سفید جلو بود بعد تیم سفید دقیقه ی نود یه گل زد بازی رو برد!

19. کل سال ۹۳ توی سه ماه گذشته بعد حالا تو این دوهفته آخر سال می‌خواد جبران کنه. یه ماهه دو هفته مونده به عید!

20. اونقدری که تو شستن فرش پارو زدم.
.
.
.
.
اگه واسه تایتانیک میزدم الان غرق نمیشد

21. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﻣﺮﮐﺰ ﺧﻮﻥ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﺧﻮﻥ ﺩﺍﺩﻡ

ﺩﻭ ﮐﯿﺴﻪ ﺧﻮﻥ ﺑِﻬﻢ ﺯﺩﻥ، ﺗﺎ ﺑِﻪ ﻫﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻡ.
یارو گفت دیگه اینورا پیدات نشه عوضی

22. اخبار شبکه سه رفتن از دکتر چشم‌پزشک پرسیدن «چرا می‌گن حقیقت رو باید توی چشم‌ها دید؟». خدایا، هیچی ولش کن.

23. نفر جلویی من تو عابربانک معمولن یه پیرزن/ پیرمرد صبوره که با خودش حداقل 4 تا قبض آورده تا پرداخت کنه ولی نمیتونه. یکی از امتحان های الهی‌ هست به نظرم!
1- بهترین راه برای رهایی از سیطره گروه های وایبری این است که توش بنویسید: «بچه ها دارید یه تومن دستی به من بدید؛ بدجوری گیرم». تا سه ماه گوشی تون سایلنت میشه.

2- به کسانی که پشت سرتان حرف می زنند، بی اعتنا باشید چون هیچ غلط دیگری نمی توانید بکنید.

3- چه نشانی تلخی برای پیاده شدن: «نرسیده به وصال»

4- تو ساکن غرب ترین غربِ تهرانی، من در شرق ترین شرقش خانه دارم، دیدارمان «همّت» می خواهد.

5- از محبت خارها گل می شود. از محدب o ها O می شود (فیزیک نور - تعریف عدسی محدب) از مقعر O ها o می شود. (فیزیک نور - تعریف عدسی مقعر)

6- خیلی از آدمایی که فکر می کنن گرگ تنها هستند، در واقعیت بزهایی لجبازن که بیرون گله نصف روز هم دووم نمیارن.

7- یه آدم چقدر باید خسته باشه و حال نداشته باشه که «که» رو «ک» بنویسه. یکم استراحت کنین خب، شاید حالتون بهتر شد.

8- بگذار نفت در نگاه تو باشد، نه در سفره ای که بدان می نگری.

9- ندانستن عیب نیست ولی خیلی ضایع است!

10- نصف حجم رمان های روسی اسم و فامیل شخصیت هاست. لامروت ها هر دفعه هم هم دیگه رو با نام و نام خانوادگی صدا می کنند:

- «آه ماریا گالوانیزووا»

+ «بله واسیلی ایوانف میخایلوویچ؟»

- «آیا امروز سینشا میهایلوویچ را دیده اید؟»

+ «آه واسیلی ایوانف میخایلوویچ... خیر»

- «ولی سرگئی نیکولایویچ لالاخف به من گفت تو سینشا میهایلوویچ را در حالی که با ایلیا گریگوروویچ صحبت می کرد دیده ای!»

11- میکرو جوکومتر چیست؟...

حداکثر فاصله زمانی بین وقوع یک اتفاق در ایران و تبدیل شدن به جوک را میکرو جوکومتر می نامند!

12- امروز بابام گفت پسرم بیا می خوام در مورد یه موضوعی باهات مشورت کنم، منم خیلی جدی رفتم گفتم جانم پدر بفرما، گفت هیچی الکی مثلا تو هم آدمی!

13- ایرانسل پیام داده با هر برد پرسپولیس جایزه بگیرید... لامصب نمی خوای جایزه بدی بگو... دیگه چرا شرطِ تخیلی می گذاری؟!

14- حالا درسته بیل گیتز و استیو جابز بعد از ترک تحصیل به موفقیت و ثروت رسیدند ولی اونا از هاروارد و پورتلند انصراف دادند، نه از پیام نور رستم آباد! شما به تحصیل ادامه بدی بهتره!

15- یارو وقتی اودکلن خودشو می زنه تیس تیس، ولی وقتی اودکلن ما رو می زنه: تییییییییس، تووووووس، زیررررررت، زووووووورت!

16- مادر بزرگم رو بردم درمانگاه به دکتره میگه آقای دکتر یه دارویی بهم بده دردم ساکت بشه تا فردا برم پیش یه دکتر درست حسابی! من فقط سقف رو نگاه می کردم!

17- دوستان عزیز به علت مسافرت به اروپا چند وقت نمی تونم در خدمت تون باشم، آخه همسایه مون موقع سفر به اروپا مودمشو خاموش می کنه!

18- ساعت 5 صبح صدای مسیج گوشیم اومد... با چه سختی از زیر لحاف دراومدم دیدم نوشته شده: قالیشویی شربت اوغلی شعبه دیگری ندارد. اینقده خوشحال شدم که نگو!...

19- یه نصیحت از طرف من: همیشه با زبان ساده سخن بگویید چون التزام به معقولیات و انکسار از بدویات در تعتیر آنچه مقتضی است، ممارست به عمل نقض نیست!

20- اگه یخچال ها اهل تلافی بودن هر نیم ساعت می اومدن در اتاقمون رو باز می کردن و می پرسیدن: خوب دیگه چه خبر؟! خوشبختانه اون بزرگواران اهل گذشت هستند!

21- سینم ای ایران اینقدر کمبود بازیگر داره که از وقتی حمیده خیرآبادی فوت کرده، همه نقش های پیرزن رو میدن به اکبر عبدی!

22- خیلی دوست دارم وسط دعوا به طرفم بگم: گستاخ فرومایه! لامصب خیلی کلاس داره ولی همش هول میشم میگم کره خر عوضی!
1. یه سوالی ذهنمو درگیر کرده
چقدر طول میکشه که یه زرافه بالا بیاره !؟

2. قربون مادری که اگه ۱۰۰ تا پریز خالی هم باشه برا وصل کردن اتو گوشیِ تو رو از شارژ در می آره

3. تا حالا به قیافه شترمرغ دقت کردین؟؟!!
.
.
.
یه جوری سریع و سر بالا چپ و راستشو نگاه میکنه انگار هافبک وسط بارسلوناست!

4. سرزده رفتیم خونه یکی از آشناها
بچه صاحبخونه گفت:
عمو ما میدونستیم شما میاین خونمون
گفتم: عزیزم ازکجا می دونستین؟
جواب داد: مامانم چای آورد
تفاله چایی اومده بود روی استکان بابام
بابام گفت: الان یه خری میاد خونمون.

5. منطق ایرانی دوحالت داره:
یا حق با منه، یا تو نمی فهمی که حق با منه!

6. هیچ دقت کردین میوه های بهار و تابستون همه لختن یا لباس نازک تنشونه مثل توت فرنگی البالو گیلاس زرد آلو... اما میوه های زمستون کاپشن و اورکت پوشیدن مثل پرتقال و نارنگی، لا مصب کیوی لباس پشمی پوشیده انار هم که دیگه پالتو چرمي تنشه!

7. یه روزی هم همه این بدبختیا تموم میشن و

.

بدبختیای جدیدی شروع میشن!

بهتون قول میدم!!!

8. ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻫﺎﻱ ﻓﺎﻣﻴﻞ ﻣﺎ ﺍﺻﻼ پسر ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭﻟﻲ ﻫﺮ ﺩﻓﻌﻪ ﻣﻨﻮ

ﻣﻴﺒﻴﻨﻪ ﻣﻴﮕﻪ:
.
.
.
ﺑﻪ ﺑﻪ عروسه ﺧﻮﺷﮕﻠﻢ، ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻓﺎﺯﺵ ﭼﻴﻪ! ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﻣﻴﺨﻮﺍﺩ ﻣﻨﻮ ﺷﻜﻨﺠﻪ ﺭﻭﺣﻲ ﺑده!

9. شنیدی که میگن هیچ جایی خونه آدم نمیشه...؟
.
.
.
حرف مفت میزنن...
رفته بودم هتل 5 ستاره...
به همین برکت حاضر نبودم برگردم...
با لگد انداختنم بیرون...

10. پریروز دیدم پسر همسایمون، یه روزنامه چسبوند ه روی صفحه کیلومتر ماشینش بهش گفتم جریان این روزنامه چیه؟؟
یه جوابی داد که دو روز تو بیمارستان بستری شدم
.
.
گفت: میخوام این دوربینای توی جاده نفهمن سرعتم چند تاست!


11. دیشب دستخط بچگی هامو بردم داروخونه،
.
.
.
.
.
دو بسته قرص سردرد بهم داد!!

آخی..
قربون بچگیم برم!
دکتر بودمااا..!

12. احساس خفگی میکنم!!
بغض گلویم را رها نمیکند!

عه لباسمو برعکس پوشیدم فکر کردم عاشق شدم!!
هیچی آقا حله

13. دوستان؛ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﻨﺖ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻫﺴﺖ!
ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ی ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺑﺨﺮﻡ!
ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩﻡ ﻫﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻓﻘﻂ ۲۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﺮﯾﺰﻩ ﺗﻮ ﺣﺴﺎﺑﻢ، ﻗﻀﯿﻪ ﺣﻠﻪ!
خواهشا این پیام رو کپی کن تا به آرزوم برسم!
اگر خون آریایی تو رگاته کپی کن هم وطن!

14. یک نصیحت از دکتر " نیلجسیژوکستانیفیک.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دکتر نیلجسیژوکستانیفیک میگه: وقتی اینقدر تنبلی که اسم منو نمیخونی عمرا نصیحتت کنم ...!

15. ﺑﻌﺪ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﻗﻠﯿﻮﻥ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﮐﯽ ﺁﺏ ﻗﻠﯿﻮﻥ
ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺮﯾﻢ ؟
.
.
.
.
.
.
.
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺳﻔﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺫﻏﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻣﺮﺩﻩ ...
ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻔﺮﻩ ﺧﻮنهﻫﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺖ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪﻩ ﻧﻮﺭ ﮐﻪ
ﺑﻬﺶ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺟﯿﻎ ﻣﯿﮑﺸﻪ ‎(-:

16. میگن توی جهنم ترتیب روزها اینجوریه:

✔ عصر جمعه.
✔ صبح شنبه.
✔ شب کنکور.
✔ عصر سیزده بدر.
✔ 31 شهریور.
✔ دوباره عصر جمعه.

راه توبه بازه دیگه خودتون میدونید...

17. طرف سرصف توالت بود، یكی میاد میگه:
عمو میشه اول من برم، كارم سر پاییه
یارو میگه: حالا مگه قراره من بستری بشم!

18. شما اینو چه جوری میخونین؟

LIFEISNOWHERE

اگر شما اونو life is no where خوندین ، یعنی: زندگی هیچ کجا وجود ندارد

اگر شما اونو life is now here خوندین، یعنی: زندگی در همین لحظه جاریست

پس میشه گفت زندگی در واقع نحوه دید و نگرش ما به هر چیزیه

بیاین به زندگی از زاویه قشنگش نگاه کنیم

19. شصت دست راستت رو بذار رو دکمه 7، حالا در همين حالت انگشت اشاره دست چپ تو بذار رو دکمه 3، خب الان 5 بار 2 رو بزن
.
.
.
.
حالا ياد گرفتي چجوري بايد يه نفرو سر کار بذاري؟

20. آخر ساله میخوام حلالیت بطلبم

اگه خوبی از من دیدین که نظر لطفم بوده

اگه بدی دیدین، میخواستین نبینین

اگه با بعضی هاتون بد حرف زدم؛ کار خوبی کردم

میخواستین بد حرف نزنین حقتون بوده

اگه جواب پی ام ندادم لابد حال نداشتم

همیشه حال نداشتم؛از این به بعدم همینــــه

تازه به بعضیاتونم تو دلم فوش دادم

مشکلیه؟؟!!

پیشاپیش سال نو مبارک :)

21. ميدونستين چرا يخچال برفک ميزنه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
چون آنتن نداره
بخدا اگه میدونستید! نگو ميدونستين که ناراحت ميشم...!

22. ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘــــــﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ
.
.
.
.
.
.
ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﯿﺸﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ :
ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻫﻤﺶ ﺩﺭﻭﻏﻪ ،
ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻣﺚ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﻢ ،
ﭘﺴﺖ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﻋﻮﺿﯽ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﻣﺚ ﻻﺷﺨﻮﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺍﺻﻦ ﺑﺸﻢ ﯾﮑﯽ ﻣﺚ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﻫﯿﭽﯽ
ﺣﺎﻟﯿﺶ ﻧﯿﺲ !!
.
ﻣﻮﻧﺪﻡ ﺩﻟﺪﺍﺭﯾﺶ ﺑﺪﻡ ﯾﺎ ﺑﺰﻧﻣﺶ ﺻﺪﺍ ﺳﮓ ﺑﺪﻩ؟؟

23. نزدیک عیده؛ بهتره همین امروز یه کاکتوس بخرید و روزی ۲۰ بار بوسش کنید
.
.
.
.
.
.
.
.
تا آمادگی لازم جهت روبوسی با دایی ها و عمو هارو پیدا کنید ^_^

24. حراج واقعی برای شب عید
.
پوست پسته برای ریختن کف منزل و کف ماشین جهت کلاس گذاشتن کیلوی 9000تومن

25. امسال عید تصمیم گرفتم ایتالیا نرم
.
.
.
.
ما خانوادگی همینطوری هستیم هرسال تصمیم میگیریم یک کشور خارجی رو نریم.....پارسال هم اسپانیا نرفتیم !! سال دیگه هم میخوام نریم برزیل!

26. من نمیدونم چرا زنها فکر میکنند همه مردها بی احساسند، اصلا اینطور نیست! مردها خیلی هم با احساسند! احساس خستگی، احساس گشنگی، احساس تشنگی، احساس خارش کمر! احساس خارش زیر کش جوراب! یه همچین موجوداته با احساسی هستن مردا!
لطفا اطلاع رساني كنيد و خانواده هايي رو از هم گسيختگي نجات دهيد
1- عاشق راه رفتن خرچنگم...
یه جوری راه میره انگار دستاشو شسته داره میره اتاق عمل

2- تو این دوره زمونه لایک کردن مثل مراسم تشییع جنازه می مونه
باید تو مراسمشون شرکت کنی تا تو مراسمت شرکت کنن

3- پشت یه نیسان جمله سنگینی نوشته بود کمرم شکست:
«همه دنبال یارن... من به دنبال بارم. فوق لیسانس شهید بهشتی هم دارم!»
لامصب گند زد تو انگیزم با این جمله اش

4- امروز تو صف نونوایی بودم که یه دفه نونوا گفت: کی سیر خورده؟ منم گفتم: من. گفت: بیا جلو نونتو بدم برو سریع.
تا حالا اینجوری تخریب شخصیتی نشده بودم.

5- یه مسواک خریدم 72 هزار تومن. می ترسم یه وقت دندونام برای مسواکه مضر باشه

6- این پسرایی که می گن با سربازی رفتن دو سال از عمرمون هدر می ره، انگار قبلش تو کتابخونه کنگره آمریکا در حال تحقیق بودن

7- مسخره تر از برگشتن قاتل به محل وقوع جرم، برگشتن عاشق به جاهایی که توش کلی خاطره مشترک داره

8- لیست فیلم های سینم ایی ایام نوروز اعلام شد:
بوی خوب پسته
بابا با گوشت گریخت
رویای سفر در عید
جدال مهمانان بر سر آجیل
به خاطر 500 تومان عیدی بیشتر
گریز از میزبانی
چند می گیری سوال نپرسی؟
مرغ 1000 چهره

9- شما یادتون نمیاد
یه زمانی می رفتی خواستگاری، دخترا جواب نه می دادن

10- طرف اولین روزی که رفته دانشگاه نیم ساعت تو حیاط نشسته تا زنگ رو بزنن بعد بره سر کلاس

11- کروکودیل با اون هیکلش خجالت نمی کشه تخم می ذاره؟

12- چرا بعضی ها فکر می کنن اگه بلندتر بگن «الووووووووو» گوشیشون بهتر آنتن میده؟ نه چرا واقعا؟

13- ما یه خانواده مدرنیم، اگه رفتیم دم خونه فامیل درو باز نکردن
وایبر اعضا رو چک می کنیم؛ اگه آنلاین باشن با نارنجکای چهارشنبه سوری میریم تو

14- می دونید وحشتناک ترین قوم بعد از مغول کیان؟
این دختر دبیرستانی هایی که سوار سرویس در حال بازگشت به خونه هستن. چشونه اینا؟

15- نوشته تو اسفند تقاضا برای عمل بینی دو برابر میشه.
مردم چه کارها که نمی کنن. ما یه زمانی واسه عید لباس نو می خریدیم، الان نهایتا بتونیم آجیل بخریم

16- مورد داشتیم دختره از یکی پرسیه: شما ماشینتون چیه؟
یارو گفته: کیا.
دختره گفته: شما! الان سه ماهه طرف میگه کیا، دختره میگه شما دیگه.

17- خواهشا اگه چهارشنبه سوری آتیش گرفتید اول خودتونو خاموش کنید بعد سلفی بگیرید

18- می خوام یه چیزی به این شرکت های عطر و ادکلن بگم، برین یه کم از شرکت سیـ ـگارسازی یاد بگیرید، طرف یه نخ سیـ ـگار می کشه تا دو روز بو می ده،حالا ما خدا تومن پول ادکلن می دیم باهاش دوش می گیریم اما عمر مفیدش از جلو آینه تا دم در خونست، والا به خدا

19- همزمان با شروع تبلیغات شورای شهر، چسباندن اعلامیه فوت روی دیوار ممنوع شد
در دوره قبلی مرحوم کرمعلی یک میلیون رأی آورد

20- این همه دکترها می گن ورزش عمر را زیاد می کنه اما لاک پشت 400 سال عمر می کنه؛ خرگوش دو سال!
گول حرفای دکترا رو نخورید استراحت کنید.

21- بزرگترین بردی که توی زندگی کردم این بود که از نونوایی یه دونه پلاستیک دشته دار خریدم، رفتم خونه دیدم دوتاست چسبیدن به هم

22- دیروز به پسرخاله چهار سالم گفتم: پوریا جون به نظر تو توی زندگی قیافه مهمتره یا پول یا عشق؟ برگشت گفت: واسه تو که هیچ کدوم رو نداری چه فرقی می کنه؟
الان دارم کتاب «مقابله با افسردگی حاد» اثر ماری کریستین رو می خوانم. تحت درمانم

23- یعنی اینقدر که جوونای مملکت دارن برای بازی کلش آف کلنز وقت می ذارن، اگه برای خودشون وقت می ذاشتن الان دست کم صاحب امپراطوری روم باستان می شدن

24- مورد داشتیم طرف به خاطر عیدی گرفتن کفش پوشیدنش 20 دقیقه طول کشیده

25- کبوتر با کبوتر، چیپس با ماست
1- یه سری هم هستن که هی می گن ما استعداد چاقی داریم. آخه چاقی هم شد استعداد؟ چرا استعداد ریاضی نداری مثلا؟

2- آیا می دانید مورچه ها چقدر می خوابند؟

منم نمی دانم

تا یک نمی دانم دیگر بدرود

3- بچه که بودم بابام منو برد استانبول. بعد که بزرگ شدم فهمیدم گولم زده منو برده تبریز؛ تو تاکسی هم آهنگ ابراهیم تاتلیس گذاشته بودن که طبیعی جلوه کنه

چند بارم همینطوری رفتیم آمریکا!

4- یکی از آرزوهام اینه که آینه خونمون با موبایلم به توافق برسن که من دقیقا چه شکلی ام

5- اگه تو مدرسه یه درس برامون می ذاشتن با عنوان آموزش تقلب هیچ وقت تقلب یاد نمی گرفتیم

6- بیشتر نوابغ دنیا از بین رفتند، ابن سینا، دکتر حسابی، ادیسون، انیشتین... منم دیگه حال خوشی ندارم

7- این رستوران ها هر چی با کلاس تر می شن از حجم غذاشون کاسته می شه. یه بار رفتیم یه رستوران، یه نقطه وسط بشقاب بود دورش سس زده بودن

8- یعنی هر موقع دیدم یه ادکلن ساختن که ماندگاریش اندازه بوی سیره، اون وقت دیگه قبول می کنم که علم پیشرفت کرده

9- امروز تو خیابون دوتا دختر از کنارم رد میشدن که چشمشون افتاد به تابلو تبلیغات درهای ضد سرقت، بعد خیلی جدی یکیشون به اون یکی گفت: اینا دیگه چقد بیکارن! این همه وسیله تو خونه هست کی میاد در بدزده؟ چند ساعته دارم نون و شامپو میخورم تا راحت بشم!

10- خیلی دلم میخواست یه بار هم که شده خواب باشم یکی بیاد یواشکی روی من لحاف بکشه چراغ رو خاموش کنه و درو یواشکی ببنده؛ متاسفانه این چیزا فقط تو فیلماس.

واقعیت اینه که یکی میاد کولرو خاموش میکنه یکی دیگه لامپ رو روشن میکه درو باز میزاره میره، دو سه نفر میان بالا سرم دعوا میکنن...

تنها کسی که یواشکی میاد اونیه که میخواد شارژر رو ببره!

11- کم کم داریم به ایام هجوم پشه ها نزدیک می شیم، چقدر هم بزرگ شدن ماشالا تو این چند وقت

12- بعضیا تیپ شون یه جوریه که آدم نمی دونه دارن مسخره بازی درمیارن یا واقعا مد روزه!

13- اونی که داداش نداره مثل کسیه که بدون سلاح به جنگ میره

14- یعنی درک و شعوری که استامینوفن واسه تسکین درد آدم داره؛ بعضی از آدما ندارن

15- دوست داشتن کسی که دوستت نداره مثل اینه که توی فرودگاه منتظر کشتی باشی!

16- یه نویسنده که اسمشو فراموش کردم تو یکی از کتاباش که اسم کتابش نه یادمه نه مهمه، یه جمله میگه که عین جمله رو بلد نیستم ولی مضمونش خیلی حرف جالبی بود که چیزی ازش تو ذهنم نمونده.

شما اگر در سال جدید اون جمله رو سرلوحه زندگی قرار بدی موفق و پیروز خواهی بود!

17- رفتم شیرینی فروشی یارو جعبه شیرینی رو 180 تا گره زده بهش گفتم داداش اگه می خوای خیالت راحت بشه روش بنویس لعنت بر پدر و مادر اونی که در جعبه رو باز کنه!

نمی دونم چرا ناراحت شد گفت اصلا شیرینی نداریم!

18- تو فرودگاه دیدم یه پسربچه معصوم داره واکس می فروشه. دلم سوخت گفتم برم ازش چندتا بخرم. گفتم چنده؟ پسربچه معصوم گفت 700 هزار تومن. گفتم مگه این واکس رو از چی ساختن؟ گفت این خاویاره احمق؛ واکس نیست!

19- از خواب پاشدم دیدم کسی خونه نیست. زنگ زدم به مامانم می بینم صدای جیغ و داد و سوت میاد. میگم: کجایین؟

مامانم با خوشحالی: ما اومدیم شهر بازی، تو مگه باهامون نیستی؟

20- یعنی هیجانی که تو روشن نگه داشتن گوشی وقتی شارژش یه درصده و می خوای اون رو قبل از خاموش شدن به شارژ بزنی هست، تو خنثی کردن بمب نیست!

21- یکی از آشناهامون زده تو کار پرورش کرم خاکی. حالا یکی بخواد ازش بخره چی باید بگه؟ سلام آقا کرم داری؟

22- بچه ها کسی از خانواده هاشمی خبر نداره؟ همونا که بی خود و بی جهت از کازرون راه افتادن رفتن نیشابور! می خوام ببینم هنوز هم تو این گرونی راحت این ور اون ور می رن؟

23- سال اسب هم تموم شد و شاهزاده سوار بر اسبم نیومد. حالا امیدوارم امسال با بز و گوسفندش از پشت کوه بیاد دیگه

24- من چاق نیستم، فقط استخوان بندی شکمم درشته

25- این سوال سال هاست ذهنم رو مشغول کرده. چرا آتش نشان ها همون طبقه اول نمی شینن که موقع ماموریت مجبور نشن از او میله سر بخورن پایین؟

26- هیچی عذاب آورتر از زورکی خندیدن به جوک های تکراری و بی مزه فک و فامیل توی عیددیدنی ها نبود. کاش می شد یه گلوله حرومشون کرد!

27- گربه ها یه جوری به آدم نگاه می کنن که انگار همه چیو فهمیدن؛ الان هم می خوان برن به همه بگن!
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18