امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار احمد پروین
#21
من به مهمانی نرگس می روم جانم بیا
آنچنان باشی که می دانی و می دانم بیا
با لباس اهل نامردی اگر هستی برو
لخت اگر چون من که یک عمر است عریانم بیا
ادعای عقل اگر داری ارسطویی برو
مثل من هستی اگر وقتی که نادانم بیا
پای اگر بند هوس داری نمی مانم برو
پیش دل داری گرو یک دست می مانم بیا
من درایت خیز مشکل سوز هستی می شوم
صبح غم ، کالسکۀ تدبیر می راند بیا
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
منم سروی که می مانم در این باغ زمستانی
ندارم از خزان وحشت نه منت از بهارانی
پناه بلبلان وقتی که گل می راندش از خود
پناه عاشقان بودن مرا یعنی مسلمانی
ندارم میوه چون شاید ، به ذهن باغبان آید
که در تعظیم او دارم کمر خم از پریشانی
دلم خوش می شود وقتی که عشاق نگون بختی
به زیر سایه ام از خود بگویند آنچه می دانی
سرم بر آسمان شاید ، خدا بر شاخ من آید
بپرسم این بشر آیا تو را هم کرده زندانی ؟
بیا در باغ سر مستی ، بفرما هر کجا هستی
ولی با کس نگو هرگز بیا بسیار پنهانی
خدایا گرچه سروستم و قامت راستین استم
ولی خم می کند پشتم جنایت های انسانی
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
از ارتفاع نیازم سقوط می کنم آخر
چه انتقام عجیبی گرفتم از تنم آخر
به دشنه ای که تو دادی به دستم از سر کینه
میان دل که تو باشی ولی نمی زنم آخر
بلور اشک سپیدم امانتی که تو دادی
امین خاطره هایت بدان منم منم آخر
شکسته ای من و جانم دلم غرور نهانم
ولی نه عهد مقدس به کینه بشکنم آخر
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24

قلم کردند پاها یم نوشتم باز می مانم
شکستند استخوانم را سرودم باز می خوانم
من از ابهام زنجیری که می آید نمی ترسم
من آن اشکی که می ترسد نمی ریزم به دامانم
غرور شاهرگهایم به یک خنجر نمی پاشد
به حسرت لب نمی گیرد درین هنگامه دندانم
گیوتین های بی مصرف و چوب دار مستهجن
غرورم را نمی گیرد بگیرد هم اگر جانم
خدایا آنچنانم کن که سبز بی خزان باشم
که من آن بید مجنونم که در پرچین زندانم
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
تب کرده ام به حوله نمی از شراب بزن
و مهر می به جبین من خراب بزن
با قرص ماه کامل تو خوب میشوم
این نسخه را به کلبۀ بیمار قاب بزن
مژگان تو که دوای پریشانی منست
با آن مژه به جان من افیون خواب بزن
گیج دو راهی ام به خداوندی خدا
فال مرا به حافظ شیرین خطاب بزن
محتاج دیدنم دم آخر زمان مرگ
ترک تعصب آور و قید حجاب بزن
شاید گناه کرده ام عاشق شدم بیا
شلاق بوسه ها به نشان عذاب بزن
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
یک تصادف خونین بین عشق و اندیشه
کشته می شود مجنون بیستون شکن تیشه
یک نهال سحرآمیز آمد از خدا شاید
شاخ و برگ آن عرشی در زمین دل ریشه
عقل من پریشان شد هر زمان که عشق آمد
گرچه عقل من سنگی ، عشق من چنان شیشه
با غزال عشق امشب شیر عقل می رانم
با دعای یک جنگل با نیایش بیشه
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#27
برو ولی دل من را دوباره جا نگذاری
و بندگان گنه را تو بی خدا نگذاری
ز شیشه های شکسته حذر که پا بخراشد
به روی قلب شکسته دوباره پا نگذاری
پرنده چون بشکاند قفس غریبه بگیرد
دلم پرنده وحشی شبی رها نگذاری
بدون تو چه بمیرم چه زنده باشم عزیزم
مرا ز خود که خدایی دگر جدا نگذاری
نیازمند تو هستم برای نغمۀ نازت
سکوت خسته من را تو بی صدا نگذاری
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#28
من عاشقت هستم چرا اینقدر حاشا میکنی
هرگز نه چون من عاشقی در شهر پیدا می کنی
با کس نگو اسرار دل ما را نکن جایی خجل
بی آبرویان را چرا اینقدر رسوا میکنی
سرمایه ام یک آسمان با زینت رنگین کمان
آیا تمام ثروتم با بوسه سودا میکنی ؟
گفتی نمی خواهی مرا گفتی بدم باشد بگو
دیگر چرا هر شب مرا مست تمنا می کنی
اول که دیدم روی تو لبخند بر لب داشتی
آن روز می کردی گلم اخمی که حالا می کنی
گفتی چرا عاشق شدم دیوانه ام خواندی ولی
آیا نگفت آیینه ای رویت چه زیبا می کنی
اینقدر تقسیمم نکن بر غم که بی حاصل شدم
تا کی ز هیچم این همه بسیار منها می کنی
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#29
رو به رویای قشنگت بارها خوابیده بودم
حرف شیرین خواب زیبا گفته بودی دیده بودم
با سرانگشت نوازش از گیاه بوسه هایت
میوه هایی مثل آتش با ظرافت چیده بودم
من نگاهم از خیالت تر شد اما مثل شبنم
از خجالت سکته کردم چون ترا فهمیده بودم
پیچکی دیوانه بودم توی سودا خیز پایت
ناخودآگاهانه مجنون بارها رقص یده بودم
راز ابروهای نازت ناز چشم نیمه بازت
بارها در اوج مستی از خدا پرسیده بودم
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#30
رقص کهکشان دیدم در حوالی ماهت
سر به سجده آتش را در قیام درگاهت
بنده وار درگاهت عاشق خراباتی
تا بنوشد او ساغر از کرامت شاهت
طعنه می زند مریم بر صلیب لامذهب
چون مسیح ما دارد سجده بر سر راهت
جان به وعده می داری منتظر که برگردی
ناشکیب جان بودم انتظار جانکاهت
نیزۀ دعا دارم طعنه حسودان را
می پرم سپند آسا در هجوم بدخواهت
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,551 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,148 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,634 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان