دفتر اشعار| سمانه سوادی

[Ar.chly]

روسفید


بیا و خوب نگاه کن

من و عشق

هر دو

رو سفید

بیرون آمدیم

از جهنمِ آغوشت...!

[Ar.chly]

کوک


چشمانت را

کوک کن

برایِ یک نگاه

مانده به من

اگر خواب بمانی

کابوس

مرا خواهد برد...!

[Ar.chly]

حسادت


دلتنگی ام قد کشیده

برایِ خودش مردی شده

اما تو

هنوز هم

حسادت نمیکنی...!

[Ar.chly]

اشک


اشک

ای فرزندِ نامشروعِ من

مرا ببخش

حاصلِ عشقبازیِ من و خاطراتم

تولدِ ناگزیرِ توست...!

[Ar.chly]

سفر


سفر من آغاز شد

روی طولانی ترین خطِ دستِ تو

دیگر هیچ فالگیری

مرا

از سرنوشتِ تو

نخواهد دزید...!

[Ar.chly]

نسبت


چه نسبتِ عجیبی دارند

دستانِ تو با درد

که از لحظه ی گرفتنشان

سرم درد می کند

برایِ تو...!

[Ar.chly]

شکسته


سرِ راهت که می روی

مرا هم جمع کن

بگذار پشتِ در

شکسته ام...!

[Ar.chly]

تورم


این روزها

دستِ من هم

مثلِ خیلی ها

به دهانم نمیرسد

تا نگذارم فریاد بزند

" دوستت دارم "

[Ar.chly]

مجنون ترین بید



من دلم می خواهد

ببندمش

به مجنون ترین بیدِ محل

که کنجِ تنهاییِ کوچه

دارد عاشق می شود...!

[Ar.chly]

معجزه


بند میزنم

دلِ شکسته ی معجزه ای را

که در جستجویِ من

به عمقِ فاجعه

سقوط کرد...!