۰۳-۰۳-۹۳، ۱۲:۲۲ ق.ظ
حسن یوسف
اپیزود یک:
تو بر جماعت زنان درآمدی
زنها دستهایشان را بریدند
[در دست هریک ترنجی بود و چاقویی]
گفتند او شاید فرشته ای باشد...
پیراهنت را دریدند و به زندانت افکندند
اپیزود دو:
تو بر جماعت زنان درآمدی
زنها چشمکی زدند و لبخندی
[در دست هر یک خیاری بود و نمکدانی]
گفتند او شاید هنرپیشه ای باشد...چه با نمک!
دورت حلقه زدند و به زور از تو امضا گرفتند
فقط پیراهنت را دریدند
اپیزود سه:
تو بر جماعت زنان درآمدی
خودشان را به ندیدن زدند
و سخت سرگرم مباحث فمنیستی شدند
[در دست هریک سیـ ـگاری روشن بود و فندکی]
هیچ نگفتند و تو به سلامت گذشتی!
اما فقط داستان اول، با همه تلخی و دردناکی، احسن القصص بود!
اپیزود یک:
تو بر جماعت زنان درآمدی
زنها دستهایشان را بریدند
[در دست هریک ترنجی بود و چاقویی]
گفتند او شاید فرشته ای باشد...
پیراهنت را دریدند و به زندانت افکندند
اپیزود دو:
تو بر جماعت زنان درآمدی
زنها چشمکی زدند و لبخندی
[در دست هر یک خیاری بود و نمکدانی]
گفتند او شاید هنرپیشه ای باشد...چه با نمک!
دورت حلقه زدند و به زور از تو امضا گرفتند
فقط پیراهنت را دریدند
اپیزود سه:
تو بر جماعت زنان درآمدی
خودشان را به ندیدن زدند
و سخت سرگرم مباحث فمنیستی شدند
[در دست هریک سیـ ـگاری روشن بود و فندکی]
هیچ نگفتند و تو به سلامت گذشتی!
اما فقط داستان اول، با همه تلخی و دردناکی، احسن القصص بود!
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز