امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار محمد رضا ترکی
#51
میتونی ابر غمناکم کنی تو
در اعماق دلت خاکم کنی تو
ولی تو خاطرت باشه ، نمیشه
یه روز از خاطرت پاکم کنی تو
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#52
در چنگ زمانه زخمه ّ ناسوریم
بر جامهّ شهر وصلهّ ناجوریم
هر کار که کردیم یخ ما نگرفت
انگار که یخ فروش نیشابوریم!
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#53
ابیات سرودهّ مرا پس بدهید
مضمون ربودهّ مرا پس بدهید

هر واژهّ آن پاره ای از جسم من است
لطفا دل و رودهّ مرا پس بدهید!

***

دستی به تطاولی گشودیم که چه؟!
مضمونی از این وآن ربودیم که چه؟!

یک عمر بدون اینکه شاعر باشیم
بیش از همه شاعران سرودیم که چه؟!

***

بی سرقت از این و آن سرودن سخته!
هر واژهّ ما ز شاعری بدبخته!

ای کاش پلیس ۱۱۰ می آمد
می کرد دکان شعر ما را تخته!

***

استاد سخن نگشت تا دزد نشد
تا دزد نزد به دزد ، شادزد نشد

با قافلهّ شعر رفاقت ننمود
آن کس که نهان شریک با دزد نشد!

***

از پیشهّ شعر چون نمی یابی مزد
پس آنچه میسر است بردار و بدزد

و آن گاه که دیگران خبردار شدند
فریاد بزن: بگیر...ای دزد ای دزد!!

***

تنها نه نگین ز دست جم می دزدند
هر چه برسد ، ز بیش و کم می دزدند

یک مشت خیال خام و یک مشت دروغ
چیزی ست که شاعران ز هم می دزدند!
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#54
طوفانی آمد از دل دریاها
درهم شکست خانه رویاها
طوفان گرفت و صورت شب گم شد
در کام هولناک هیولاها
کوبید طبل مرگ و خروشیدند
شیون کنان گروه هماواها
بر شانه های زلزله لرزیدند
دریا و کوه و ساحل و صحراها
دستی تکیده، بخزیده در طوفان
چشمی به راه مبهم فرداها
دریا همیشه آبی و زیبا نیست
اوج است و موج و وحشت و غوغاها
در جان آدمی هم دریایی ست
دریا تر از تمامی دریاها
انسان حقیقتی ست معمایی
مبهم تر از تمام معماها
طوفان و سیل و زلزله تمثیلی ست
از التهاب آیت آیاها
انسان به رغم هر چه زمین خوردن
می ایستد دوباره بر این پا ها
می ایستد دوباره و می سازد
کاشانه ای به رنگ تمناها
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#55
همیشه عشق تا جان مرا سرشار خواهد کرد
کسی نام تو را در خاطرم تکرار خواهد کرد
چنان رازی و نازی خفته در چشمت که هر لحظه
نیازی تازه را در جان من بیدار خواهد کرد
چنان من از تو سرشارم که حتی " دوستت دارم "
جز از لبهای گرم تو مرا آزار خواهد کرد
فریب نام تو شاید بهشت دیگری باشد
که برزخ را به روی شانه ام آوار خواهد کرد
شبی گم می شوم در ساحل چشمت ... و روزی مرگ
مرا در قعر اقیانوسها دیدار خواهد کرد
" مبادا تو نباشی ! " این همان کابوس تکراری ست
که رنگ زندگی را در نگاهم تار خواهد کرد
من و تو واپسین نسل از تبار عاشقان هستیم
جهان ما را بجز در قصه ها انکار خواهد کرد !
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,570 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,150 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,635 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان