امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار مهستی گنجوی
#21
رباعی
شماره20
دریای سرشک دیدهٔ پر نم ماست

وان بار که کوه برنتابد غم ماست



در حسرت همدمی بشد عمر عزیز


ما در غم همدمیم و غم همدم ماست
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
رباعی
شماره21
آن بت که رخش رشک گل و یاسمن است

وز غمزهٔ شوخ فتنهٔ مرد و زن است



دیدم به رهش ز لطف چون آب روان


آن آب روان هنوز در چشم من است

تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
رباعی
شماره22

با خصم منت همیشه دمسازی هاست

با ما سخنت ز روی طنازی هاست



ز عز خود و ذلت من بیش مناز


کاندر پس پردهٔ فلک بازی هاست

تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24
رباعی
شماره23


گیسو به سر زلف تو در خواهم بست

تا بنشینی چو دوش نگریزی مست



پیش از مستی هر آنچم اندر دل هست


میگویم تا باز نگوئی شد مست

تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
رباعی
شماره24


آن کودک نعل بند داس اندر دست

چون نعل بر اسب بست از پای نشست



زین نادره تر که دید در عالم بست


بدری به سم اسب هلالی بربست

تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
رباعی
شماره25


چون با دل تو نیست … در یک پوست

در چشم تو یکرنگ بود دشمن و دوست



بس بس که شکایت تو ناکرده بهست


رو رو که حکایت تو ناگفته نکوست

تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#27
رباعی
شماره26
جوله پسری که جان و دل خستهٔ اوست

از تار زلفش تن من بستهٔ اوست



بی پود چو تار زلف در شانه کند


ز آن این تن زار گشته پیوستهٔ اوست

تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#28
رباعی
شماره27
آتش روئی پریر در ما پیوست

دی آب خم ببرد و عهدم بشکست



امروز اگر نه خاک پایش باشم


فردا برون باد بماند در دست

تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#29
رباعی
شماره28
دل جای غم توست چنان تنگ که هست

گل چاکر روی تو به هر رنگ که هست



از آب دو چشم من بگردد هر شب


جز سنگ دلت هر آسیا سنگ که هست
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#30
رباعی
شماره29
چندان که نخواهی غم و رنجوری هست

در دوستیت آفت مهجوری هست



هنگام وداعست چه میفرمائی


یک ساعته دیدار تو دستوری هست

تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,638 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,174 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,683 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان