ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
ایکاش بجز جفا نمی کردم
***
ایکاش که من خطا نمی کردم
دل را به تو آشنا نمی کردم
یا از تو به قهر می کشیدم پا
یا هستی خود تبا نمی کردم
مستانه به شام تیره هجران
ایکاش ترا صدا نمی کردم
چون ساغر می به بزم تو هر شب
با خون جگر صفا نمی کردم
بر چشم سیاه مست و بیمارت
دل را سپر بلا نمی کردم
کاش آن همه اشک همچو گوهر را
در دامن تو رها نمی کردم
کاش اول آشنایی ما بود
تا با تو به جز جفا نمی کردم
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
مرا در سینه پنهان کن ،
رهم ده در دل پر مهر و احساست
مرا مگذار تنها ، ای دلیل راه امیدم ،
بهشتم ، آسمانم ، شعر جاویدم
****
مرا بگذار تا زنجیری زندان غم باشم ،
برایت قصه ها خوانم ،
به پایت شعر ها ریزم .
مرا بگذار تا مستانه در پای تو آویزم
****
مرا در دیده پنهان کن
که شبها تا سحر رویای آن چشم سیه گردم
مرا مگذار تا دور از تو ای هستی ، تبه گردم
****
ز پایم بند دل مگشا ،
مرا بگذار تا کاخی برایت از وفا سازم
ترا از آرزوهایت جدا سازم ،
ترا با کعبه ی دل آشنا سازم
****
بیا با من ، بیا تا در میان موج دریا ها ،
میان گردباد سخت صحرا ها
کنار برکه های غرق نیلوفر ،
تهی از یاد فرداها
ز جام چشم های تو می ناب نگه نوشم ،
****
منم آن مرغک وحشی ،
قفس مگشا .
ز پایم بند دل را بر مدار ، ای آشنای من
مرا بگذار تا عمری اسیر ارزو باشم ، سراپا گفتگو باشم ،
شه من ، شهرزاد قصه گو باشم
****
مران از سینه یادم را
مرا از کف مده آسان
منه امید جاویدم
به لوح عشق من پایان .
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
رفتي دلم شكستي ، اين دل شكسته بهتر
پوسيده رشته عشق ، از هم گسسته بهتر
من انتقام دل را هر گز نگيرم از تو
اين رفته راه نا حق ، در خون نشسته بهتر
در بزم باده نوشان اي غافل از دل من
بستي دو چشم و گفتم ، ميخانه بسته بهتر
چون لاله هاي خونين ريزد سر شگم امشب
بر گور عشق ديرين ، گل دسته دسته بهتر
آيينه ايست گويا اين چهره ي غمينم
تا راز دل نداني ، در هم شكسته بهتر
فرسوده بند الفت ، با صد گره نيرزد
پيمان سست و بيجا ، اي گل ، نبسته بهتر
گر يادگار بايد از عشق خانه سوزي ...
داغي هما بسينه ، جاني كه خسته بهتر
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت