ایران رمان

نسخه‌ی کامل: قسمتی از اهنگی رو که دوس داری برامون بنویس...
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28
قصه ی گذشته های خوب من


خیلی زودمثل یه خواب تموم شدن..


حالابایدسر رو زانو بزارم ..


تاقیامت اشک حسرت ببارم...
پس از آن غروب رفتن، اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر، تو بیا شروع من باش
شب و از قصه جدا کن، چکه کن رو باور من
اسم تو ببخش به لبهایم، بی تو خالیه نفسهایم
خط بکش رو جای پای گریه های آخر من
اسم تو ببخش به لبهام، بی تو خالیه نفسهایم
خط بکش رو باور من، زیر سایبون دستام...
سردىِ نگاهو بشكن
فاصله سزاى ما نيست
تو بمون واسه ى هميشه
اين جدايى حق ما نيست
بودن تو ارزومه
حتى واسه ى يه لحظه
ميميرم بى تو ...
لب بسته ..سینه ی غرقه به خون..


قصه ی غربت ادم همینه...


اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد..


تاقیامت دل من گریه میخواد...
باران تويى به خاك من بزن
بازا ببين كه بى مه تو من
هواى پر زدن ندارم

باران تويى ، گروه چارتار
تو شورِ شعورِ غرورِ حضورِ عميقِ باورى
تو به شكلى عجيب و غريبانه در مسلخ من ياورى
تو به اندازه ى بودنِ منى
تو حس ناب شعر خواندنى
تو توانايى ساده بودنى
تو دليل محكم خوب مردنى
به هر دستى كه دست دادى ، دست تو بپا
دايى بترس از گرگاى آدم نما ...
نه امشب که هر شب که حالم خرابه
یه جزیره م که دورم یه دریا سرابه
من عادت نکردم به شب های سردم
به این که نباشی نه عادت نکردم
قسم خورده بودم اگه از تو جدا شم
دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم
اِى تو هستىِ اين دلِ شكسته ى من
پاى نفس هاى خسته ى من
چشماىِ در خون نشسته ى من ، اِى جآآآن ...
تو که میدونی همه ی عمرو اونجا گذاشتم و رفتم
تو که میدونی بجز آغوش تو جایی نداشتم و رفتم
اگه رفتمو تو سراغمو نمیگیری هنوزم که هنوزه
اگه به جز خودم کسی نیست که دلش برای من بسوزه
نه نمیدونی آخه همه ی غمامو به تو نگفتم
نه نمیدونی آخه نخواستم از چشم تو بیافتم
نه نمیگفتم آخه تحمل غم منو نداری
نه نمیگفتم آخه میترسیدم بری تنهام بذاری
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28