امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار مریم حیدر زاده
#1
كاش در دهكده عشق فراواني بود
توي بازار صداقت كمي ارزاني يود
كاش اگر گاه كمي لطف به هم ميكرديم
مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود
كاش به حرمت دلهاي مسافر هر شب
روي شفاف تزين خاطره مهماني بود
كاش دريا كمي از درد خودش كم مي كرد
قرض مي داد به ما هرچه پريشاني بود
كاش به تشنگي پونه كه پاسخ داديم
رنگ رفتار من و لحن تو انساني بود
مثل حافظ كه پر از معجزه و الهامست
كاش رنگ شب ما هم كمي عرفاني بود
چه قدر شعر نوشتيم براي باران
غافل از آن دل ديوانه كه باراني بود
كاش سهراب نمي رفت به اين زودي ها
دل پر از صحبت اين شاعر كاشاني بود
كاش دل ها پر افسانه ي نيما مي شد
و به يادش همه شب ماه چراغاني بود
كاش اسم همه دختركان اينجا
نام گلهاي پر از شبنم ايراني بود
كاش چشمان پر از پرسش مردم كمتر
غرق اين زندگي سنگي و سيماني بود
كاش دنياي دل ما شبي از اين شبها
غرق هر چيز كه مي خواهي و مي داني بود
دل اگر رفت شبي كاش دعايي بكنيم
راز اين شعر همين مصرع پاياني بود
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط: ستاره شب ، مرد آریایی ، sa armani ، MeNa
#2
دست گذاشتم رو یکی که یک قشون خاطر خواشن
همشون هنر دارن ، یا شاعرن یا نقاشن
یا که پشت پنجرش با گریه گیتار می زنن
یا که مجنون می شنو تو کوچه ها جار می زنن
دست گذاشتم رو کسی که عاشقم نمی دونست
سر بودم از خیلیا و لایقم نمی دونست
دست گذاشتم رو کسی که مجنونا دیوونشن
همه شاهزاده ها ، دربون دور خونشن
دست گذاشتم رو کسی که رنگ چشماش روشنه
شمشاد همسایمون پیش قدش یه سوزنه
دست گذاشتم رو کسی که طعم چشماش عسله
کمترین شعری که تو می شنوی از اون غزله
دست گذاشتم رو کسی که ماه ازش طلب داره
خورشید از شعله ی چشمای اونه که تب داره
دست گذاشتم رو یکی که همه دور و برشن
مردشن ، دیوونشن ، مجنونشن ، پرپرشن
دست گذاشتم رو یکی که عاشقاش زیادین
همه جورشو داره ، هم عجیبن ، هم عادین
دست گذاشتم رو یکی که نه سفیده نه سیاه
ظاهرش گندمیه ، به چشمم اما کیمیا
دست گذاشتم رو یکی که داشتنش خوابه هنوز
کمترین شاگرد چشماش خود مهتابه هنوز
دست گذاشتم رو یکی که عادتش نساختنه
سرنوشت هر کسی که می خواد اونو ، باختنه
دست گذاشتم رو یکی که اون منو دوست نداره
من تو پاییزم و اون اهل یه جا ، تو بهاره
دست گذاشتم رو یکی که شعرمو گوش می کنه
آخرین بیت و می خونه و فراموش می کنه
دست گذاشتم رو یکی که کهکشون ، قایقشه
انقدر دوسش دارن ، هر کی خوبه ، عاشقشه
دست گذاشتن رو یکی که خندشم نفس داره
تو تمام نقشه های خوب دنیا دس داره
دست گذاشتم رو یکی که دست گذاشته رو همه
ولی هر کسی رو که تو نشون بدی ، می گه کمه
دست گذاشتم رو یکی ، ما رو چه به فرشته ها
برو شاعر ، تو بمونو ، عشقو ، دست نوشته ها
دست گذاشتی رو کسی که از تو خندش می گیره
اینا رو دلم می گه ، می گه و بعدش می میره
دست گذاشتن رو کسی آسونه اما ساده نیست
توی اینجور بازیا ، خوب همیشه اراده نیست
می نویسم که دیگه رو هیچکی دست نمی ذارم
ولی نه دروغه من هنوز اونو دوستش دارم
دست گذاشتم حالا رو قلبمو ، چشامو ، سرم
تا مث تو قصه ها ، از یادم اونو ببرم
ولی دست ، عاقلتر مونده روی همین یکی
چرا من بذارمش رو سر و چشام ، الکی
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط: ستاره شب ، مرد آریایی ، sa armani ، MeNa
#3
بچه بودم نه دیگه منتظر زنگ بودم
نه دیگه واسه تو مثل تو دلتنگ بودم
بچه بودم تو نبودی شبا زود خوابم می برد
دل کوچیکم فقط غصه بازی رو می
خورد
بچه بودم چه قدر صاف و روون می خندیدم
خوبیش این بود که ازت نمی خوامت نمی شنیدم
بچه بودم همه ام مثل خودم بچه بودن
نرم و ساده مث خاکای توی باغچه بودن
بچه بودم خبر از تو خبر از دروغ نبود
سر فکرای پریشون انقدر شلوغ نبود
بچه بودم همه
چی درست می شد ، سخت نبود
هیچکی اندازه ی من اونروزا خوشبخت نبود
بچه بودم دلمو هنوز کسی نبرده بود
هنوزم خدا اونو دست خودم سپرده بود
بچه بودم قدرمو زمونه بیشتر ی دونست
کوچمون حالا منو از تو که بهتر می دونست
بچه بودم کسی بیخود منو اذیت نمی کرد
مث تو میون بازیا خیانت نمی کرد
بچه بودم کسی مثل تو باهام بد نمی شد
بی توجه از کنار رؤیاهام رد نمی شد
بچه بودم نبود اون کسی که بهم راس نمی گفت
مث تو هیچکی بهم هر چی دلش خواس نمی گفت
بچه بودم عالمی بود آخه عاشق نبودم
از دس چشمای تو ، تو حسرت دق
نبودم
بچه بودم بدون هیچ غصه ای رفتم شمال
لب دریا خونه های ماسه های ، بوی بلال
بچه بودم توی قایق بی تو خیلی خوش گذشت
دنیا رو کاش می دادم سالای رفته بر می گشت
بچه بودم خبر از خواهش و التماس نبود
لا به لای دفترام ، جز دو تا برگ یاس نبود
بچه بودم
عکس تو باعث دردسر نشد
جز تو هیچکی باعث رفتن به سفر نشد
بچه بودم انقدر از سادگیا دور نبودم
واسه گوش دادن به تو ، انقدر مجبور نبودم
بچه بودم کسی مثل تو منو رنج نداد
برد و باخت تلخ ما مزه شطرنج نداد
بچه بودم دلم از هیچکسی ناراضی نبود
فکر و
ذکرم پیش هیچ چیزی به جز بازی نبود
بچه بودم آسمون یه عالمه ستاره داشت
غصه مون هر چی که بود یه دنیا راه چاره داشت
بچه بودم و قهر و آشتیم روی هم لحظه نبود
اخم و دردم واسه حرفی که نمی ارزه نبود
بچه بودم بیشتر از این زمونا در می زدن
اونروزا بزرگترا
بیشتر به هم سر می زدن
بچه بودم قلبای تو دفترم حقیقی بود
روی دفتر خاطراتم عکس جوجه تیغی بود
بچه بودم چقدر شعرای خوب بلد بودم
کندن اسما رو رو درخت و چوب بلد بودم
بچه بودم چشم تو در به درم نکرده بود
اونروزا فکر و خیالت ، خبرم نکرده بود
بچه بودم روزای هفته شبیه هم نبود
حواسم پهلوی اینکه چی بهت بگم نبود
بچه بودم شادی پر بود تو دل بادکنکم
آخر اون روزا کسی بود که بیاد به کمکم
بچه بودم غروبا بوی غریبی نمی داد
کسی هدیه به کسی ساعت جیبی نمی داد
بچه بودم اگه مثل حالا مجنون می شدم
از بزرگ شدن واسه ابد پشیمون می شدم
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط: ستاره شب ، مرد آریایی ، sa armani ، MeNa
#4
هوایی که تو توش نفس می کشی
عطر گلش به آسمون می رسه
کسی که دیوونه ی چشمات می شه
مثل من آخر به جنون می رسه
جاده
ای که تو توش قدم می ذاری
تا کهکشون راه شیری مکی ره
به هر کی مثل من نگا بندازی
یه عمری قلبش به اسیری می ره
اتاقی که خواباتو توش می بینی
بدون اینکه بدونی بهشته
زیبا نمی دونم چرا یه جوری
اسم تو رو خدا با من نوشته
شاخه گلی که تو می گیری دستت
تو هیچ خزونی دیگه خم نمی شه
زیبا بذار هر چی که خواستن ، بگن
از عشق من به تو که کم نمی شه
آب زلالی که ازش می نوشی
حس می کنه زود رسیده به دریا
قطره ی آبم دیگه خوب می فهمه
دریا یعنی تو ، یعنی عشق زیبا
سقفی که بالای سرت می شینه
چه قد به بالا بودنش
می نازه
اون تنها سقفیه که توی دنیا
بازی و آسمون بهش می بازه
فقط یه خطش و برات نوشتم
زیبای ماه من اینا بهانس
اینا همه گذشتن از جنونه
اینا همش رد شدن از ترانس
به کل آدما حسودیم می شه
شاید یه باز اسم تو رو بیارن
به اونا که زیبا می
خوام بدونی
اندازه ی من تو رو دوس ندارن
اونی که تو قاموس ناز چشمات
دلت می خواهد بهش بگی دخالت
یه جور جنونه که حالا پزشکا
بهش می گن گذشتن از حسادت
اینو نوشتم که بگو عزیزم
همین حالا ، چه امروز و چه فردا
بدون اعتنا به حرف مردم
دیگه می خوام سر
بذارم به صحرا
برم یه جای دور خیلی نزدیک
یه جایی پشت عقده های دنیا
برم یه جا دنبال تو بگردم
دنبال تو ، دنبال عطر زیبا
انقد برم که مردم زمونه
بدون حد و مرز و حرف و قانون
به مریمی که عاشق زیبا شد
بگن توی کتاب و قصه ، مجنون
زیبا چرا من اینجوری
نوشتم
تو هم مث من داری می گی دوری ؟
می گی تحملش کنم تا آخر
زیبا ولی نمی گی که چه جوری؟
زیبا می گی وصال تو عاشقی نیس
یه روز صدا تو نشنوم می میرم
اما نه ، هر چی تو بگی ، همیشه
خیال بکن حرفمو پس می گیرم
من می دونم یه روز گرم ابری
از پیش
من می ری واسه همیشه
به قول تو این کار سرنوشته
نه و ، نمی خوام سرش نمی شه
مث نسیم اولای پاییز
با طالعت می ری و من می مونم
بی خبر از اون مقصد طلاییت
مث دیوونه ها برات می خونم
هر جا با هر کی توی دنیا ، بری
دلم عجیب هواتو کرده ، زیبا
اول اسم نازتم نمی دم
به لشگر ستاره های دنیا
تو گفتی عاشقی رسیدنی نیست
درس مث رویای من که کاله
مث صریحی تو ، یه مرزی داری
شکستن ضریح تو محاله
زیبا فقط یه چیز دیگه مونده
اینکه می گم ، تمام آرزومه
بگی می دونی من چه قد دیوونم
فقط همینو
بدونی ، تمومه
تو مخمل صورتی خیالم
سر تو هر لحظه سر پادشاس
خیال چشمای قشنگ تو تخت
عادت و این حرفا مال آدماس
کسی که عاشق تو شد یه روزی
همه می گفتن یه ذره آدمه
حالا می گن مجنون عشق زیباست
توی شناسنامه ، ولی مریمه
زیبا ، نرو ، می ری ولی
دیوونت
یه روزی ثابت می کنه به دنیا
که آدما واسه جواب گرفتن
فقط باید برید سراغ زیبا
دو دیقه بعد یه تماس کوتاه
یک شب نرم و خنک و پاییزی
زیبا جونم کاش که یکی می فهمید
چه در دوست دارم چه قدر عزیزی
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط: ستاره شب ، مرد آریایی ، sa armani ، MeNa
#5
سوختم و آب شدم به پات
امروز و فردا نداره
خوشت میاد ببینی ، نه ؟
كشتن تماشا نداره
قهر می كنی ، ناز می كنی
ناز می كشم ، آشتی كنی
قصه كه نیس ، حقیقته
دروغ و دعوا نداره
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
دوره زمونه دوره ی حرفای عاشقانه نیست
صحبت پول و شهرته ، صحبتی از ترانه نیست
یه روز منو خواسته بودی ، یه روز خیلی خوب دور
امروز چه راحت نمی خوای ، من بد شدم بهانه نیست
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
اگه بفهمن عاشقی ، همه بهت بد می كنن
نسبت دیوونه می دن دست تو رو رد می كنن
اگه بخوای بجنگی با دستای شوم سرنوشت
با هر چی آدمك دارن ، راه تو رو سد می كنن
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
بفهمه عاشقش شدی هی با تو بازی می كنه
دیوونه ، آزار اونم با تو رو راضی می كنه ؟
رفتی كجا در می زنی ،اون خود یه رات نمی ده
غریبه جای اون باشه مهمون نوازی می كنه
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
كافیه چیزی بدونه ، كار تو دیگه مردنه
دیگه وظیفت اسمشو ، با صدتا جون آوردنه
یه بازی یك طرفس ، كه آخرش مشخصه
همیشه بازنده تویی ، سهم اونم كه بردنه
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
اگه بگی دوسش داری ، اون تو رو یادش نمی یاد
فرقی نداره كه چه قدر چه كم بدونه ، چه زیاد
باید هنرپیشه باشی تا نقشو خوب بازی كنی
یعنی كه وانمود كنی یه جور ازش بدت بیاد
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
عاشق دیگه تو عصر ما هیچ جایی حرمت نداره
انگار كسی نمره ی خوب واسه شجاعت نداره
شاید یه جوری شده كه هیچ آدمی تو عصر ما
برای انتخاب شدن ، اصلا لیاقت نداره
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
رنگ گل دسته گلا ، فقط رز زرده همین
عاشق هر كس كه بشی عاقبتش درده همین
هر كی یه گمشده داره ، تمام دلخوشیش اینه
اگر یه روز معجزه شه ، اگر كه برگرده همین
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
زمونمون عوض شده ، دوره نفرینه و جنگ
زیاد شدیم ، زیاد شده آدم بدرنگ و دو رنگ
قلب كوچیك عاشقو با یه اشاره می شكنه
اون كسی كه دوسش داره ، با تیر كمون با چوب و سنگ
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
تا بدونه عاشقشی می ره و پیدا نمی شه
می گی می خوام ببینمت می گه نه حالا نمی شه
با هدیه ی تولدش می خوای یه جوری ببینیش
می خوای یه جوری بفرست ببخشید اما نمی شه
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
اگر كه حدسم بزنه نمی دونی چیكار كنی
عاشقی خب ، مگه می شه از عاشقی فرار كنی ؟
فكر می كنی اون بدونه خیلی كارت راحت تره
حتی تو رویاهات می خوای كه اونو بی قرار كنی
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
هر جوری كه بود چه خوب چه بد ، آروم شدی
یه كم گذشت و دیدی كه مردی دیگه ، حروم شدی
یه روزی چش وا می كنی كه خودتم نمی شناسی
فقط تو اینه می بینی آخرشه ، تموم شدی
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
تو عاشق كسی می شی كه عاشق غریبه هاس
گریه و زاری می كنی می گی امیدت به خداس
درسته اما اون كه تو شبا براش زار می زنی
راهش و كارش و دلش ، حسابی از شما جداس
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
خوش به حال معشوقایی كه بویی از قدیم دارن
تو اعتقادشون شگون ، برای یا كریم دارن
معشوقای زمون ما چون عاشقو بسوزونن
واسه دل اون طفلكی یه عالمه گریم دارن
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
ضرب المثل كاش راس بود و دلا به هم یه راهی داشت
اون كه واسه تو ماه شده ، ای كاش كه روی ماهی داشت
كاش عاشق بیچاره ای كه بی دلیل اسیر می شه
یه روز یه كاری كرده بود ، یه جرمی یه گناهی داشت
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
كاش واسه بیراهه ی دل ، یه جا یه راه چاره بود
كاش كه علاجش عین قبل ، دعا و استخاره بود
كاش واسه هر عاشقی كه شبا پی ستارشه
تو دنیا محض دلخوشی ، یك شب پر ستاره بود
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
ای عاشقای بی گناه ، ما همه زرد و بی كسیم
تنهاییم عین آسمون ، آواره ایم عین نسیم
همه باید یاد بگیریم كه مثل مجنون بزرگ
عاشق هر كسی بشیم ، آخر بهش نمی رسیم
ضرب المثل دروغ می گه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می كنن
تو هیچ دلی جا نداره
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط: ستاره شب ، مرد آریایی ، sa armani ، MeNa
#6
تازگیا سفر می ری
جاهای پر خطر می ری
بی سر صدا بدون من
تا ساحل خزر می ری
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا امون می دی
گل شدی ، دس تکون می دی
یه جوری به غریبه ها
اداهاتو نشون می دی
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا ، دوری چقدر
ساکت و مغروری چقد
چه کم باهام حرف می زنی
راس راسی مجبوری چقدر
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا طلا شدی
کم شدی ، کیمیا شدی
دیگه صدام نمی کنی
عین غریبه ها شدی
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا باهام بدی
گفتی میام ، نیومدی
نگفته بودی انقدر
بازی با قلب و بلدی
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا سرده نگات
دیگه نمی لرزه صدات
برقی که دنبالش بودم
رفته دیگه از تو چشات
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا را نمی یای
سر قرارا نمی یای
زمستونا نیومدی
حالا بهارا نمی یای
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا کم شدی ، کم
یه عالمه دوری ازم
نمی شه پیدات بکنم
حتی واسه دوست دارم
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا خیال کنم
باید ازت سوال کنم
خیال داشتن تو رو
تو رویاهام محال کنم
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا ، کم می یارم
به جای بارون ، می بارم
یه جوری فرصت بده که
بگم چه قدر دوست دارم
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا چه ناز شدی
عجیبی ، عین راز شدی
شعر و ترانتم خوبه
کلی ترانه ساز شدی
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا چه بی حواس
عاشق داری از چپ و راس
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا خیلی زیاد
همش تو رو یادم می یاد
می ترسم از فکرای تو
بلاهایی سرم بیاد
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا عجیب شدی
تنها که نه ، غریب شدی
به ما که می رسی یه کم
نجیب بودی ، نجیب شدی
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا حرف شماس
همش می گی دست خداس
اما بذار بهت بگم
حسابت از همه جداس
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
تازگیا تو سال نو
بدجور می میرم واسه تو
چون می دونی دوست دارم
ناز نکن از پیشم نرو
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
نامه رسید به آخرا
باید سپردت به خدا
فقط یه قولی بده که
دلت بمونه پیش ما
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
امضای نامه اولی
سرخه و خیلی مخملی
با عطر کلی گل سرخ
با چشم یه کم عسلی
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
بمون که ثابت بکنی
حسابت از همه جداس
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط: ستاره شب ، مرد آریایی ، sa armani ، MeNa
#7
حدس تلخ خواستگاري
نه زنگي،نه حرفي،نه يادگاري
تونكنه رفتي به خواستگاري
خب ببينم کيه؟موهاش بلنده؟
توي خيابون بيصدا ميخنده؟
چشاش چه جوره؟روشنه؟کشيدس
يقين دارم که شبيه سپيدس
دساش چي؟جنس دستاش ازبلوره؟
توصورتش يه چيزي مثل نوره؟
ابروش چي؟حتماابرواش آم ونه
اخلاق ورفتارش چي؟مهربونه؟
چه رنگيه؟گندمي ياسفيده؟
چقدردوس داري تبت شديده؟
کجا ديديش،تو محل کارت؟
اون چي،مثل توشده بيقرارت؟
راستي مژه ش چي؟خيلي برميگرده؟
همونه که تو رو ديوونه کرده؟
راستي موهاش چه رنگيه؟طلايي؟
يارنگي مثل رنگ بيوفايي؟
قدش به قدت ميخوره عزيزم؟
بردارم اسفند براتون بريزم؟
خب عزيزم منوخبرميکردي
باگريه هام گلويي ترميکردي
ترسيديم آه بكشم يانفرين؟
ردشه همون دقيقه مرغ آمين
من تورو نفرينت کنم؟نميشه
هنوزدوست دارم مثه ميشه
تازه اگه دعاها مستجاب بود
قصه يم حالا تو يکتاببود
خلاصه که يه جمله مينويسم
با بارون پلك اي سرخ وخيسم
اگه دعاهاي منوميخوندن
به جاي اون منو پيشت ميشوندن
تاوقتي که کلاغ نره به خونه
اين آرزو توي دلم ميمونه
او رفت تابماند
اين سطرمختصر را گفتم آه اوبخواند
هرچه به او نگفتم ميخوام او بداند
اواولش نميخواست ترآ مکند وليكن
فهميد راز من را، او رفت تابماند
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط: ستاره شب ، مرد آریایی ، sa armani ، MeNa
#8
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام

عطر زرد گل یاس رو نمیخوام
نمره ی بیست کلاسو نمی خوام
من فقط واسه چش تو جون میدم
عاشقای بی حواسو نمیخوام
من تو رو میخوام اونا رو نمیخوام
نفسم تویی هوا رو نمیخوام
عشق رو نقطه ی جوشو نمیخوام
دوره گرد گل فروشو نمیخوام
اونی که چشاش به رنگ عسله
مجنون خونه به دوشو نمیخوام
من تو رو میخوام اونا رو نمیخوام
نفسم تویی هوارو نمیخوام
من کسی با قد رعنا نمیخوام
چشای درشت و گیرا نمیخوام
دوس دارم قایق سواری رو، ولی
جز تو از هیچ کسی دریا نمیخوام
من تو رو میخوام اونا رو نمیخوام
نفسم تویی هوا رو نمیخوام
مهای خیلی پریشون نمیخوام
آدم زیادی مجنون نمیخوام
میدونی چشم منو گرفتی و
جز تو هیچی از خدامون نمیخوام
من تو رو میخوام اونا رو نمیخوام
نفسم تویی هوا رو نمیخوام
چشم شرقی سیاهو نمیخوام
صورتای مثل ماهو نمیخوام
آخه وقتی تو تو فکر من باشی
حق دارم بگم گناهو نمیخوام
من تو رو میخوام اونا رو نمیخوام
نفسم تویی هوا رو نمیخوام
حرفای نقره ای رنگ رو نمیخوام
اون دو تا چشم قشنگو نمیخوام
حتی اون که بلده شکار کنه
صاحب تیر و تفنگو نمیخوام
من تو رو میخوام اونا رو نمیخوام
نفسم تویی هوارو نمیخوام
شعرای ساده و تازه نمیخوام
اونکه میگه اهل سازه نمیخوام
من دلم میخواد تو رو داشته باشم
واسه اینم اجازه نمیخوام
من تو رو میخوام اونا رو نمیخوام
نفسم تویی هوا رو نمیخوام
سفر دور جهانو نمیخوام
رنگای رنگین کمانو نمیخوام
لحظه و ساعت عمر من تویی
تو که نیستی من زمانو نمیخوام
من تو رو میخوام اونا رو نمیخوام
نفسم تویی هوارو نمی خوام
فالای جور واجو رو نمیخوام
نامه های راه دور و نمیخوام
واسه چی برم ستاره بچینم
ماه من تویی که نور و نمیخوام
من تو رو میخوام اونارو نمیخوام
نفسم تویی هوا رو نمیخوام
آذر و خرداد و تیر و نمیخوام
آدمای سر به زیر و نمیخوام
من خودم تو چشم تو زندونیم
حق دارم بگم، اسیر و نمیخوام
من تو رو میخوام اونا رو نمیخوام
نفسم تویی هوا رو نمیخوام
حرف خیلی عاشقونه نمیخوام
دل رسوا و دیوونه نمیخوام
یا تو، یا هیچ کس دیگه به خدا
خدا هم خودش میدونه، نمیخوام
خرداد و اردیبهشت و نمیخوام
بی تو من این سرنوشتو نمیخوام
یکی پرسید اگه آخرش نشه
حتی این خیال زشتو نمیخوام
من تو رو میخوام اونا رو نمیخوام
نفسم تویی هوا رو نمیخوام
بی تو چیزی از این عالم نمیخوام
تو فرشته ای من آدم نمیخوام
میدونی خیلی زیادی واسه من
همیشه عادتمه، کم نمیخوام
من تو رو می خوام اونا رو نمیخوام
نفسم تویی هوا رو نمیخوام
من و باش شعرو نوشتم واسه کی
تویی که گفتی شما رو نمیخوام
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط: ستاره شب ، مرد آریایی ، sa armani ، MeNa
#9
یک حقیقت تلخ

یه نفر خوابش میاد و واسه خواب جا نداره
یه نفر یه لقمه نون واسه فردا نداره
یه نفر میشینه و اسکناساشو می شمره
می خواد امتحان منه که تا داره یا نداره
یه نفر از بس بزرگه خونشون گم میشه توش
اون یکی اتاقشون واسه همه جا نداره
بابا میخواد واسه دخترش عروسک بخره
انتخابم میکنه، پولشو اما نداره
یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه
اون یکی مداد برای آب و بابا نداره
یکی ویلای کنار دریاشون قصره ولی
اون یکی حتی تو فکرش آب دریا نداره
یکی بعد مدرسه توپ چل تیکه میخواد
مامانش میگه اینا گرونه اینجا نداره
یه نفر تولدش مهمونیه، همه میان
یکی تقویم واسه خط زدن رو روزا نداره
یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش
یکی داره میمیره خرج مداوا نداره
یکی انشاشو میده توی خونه صحیح کنن
یکی از بر شده دردو، دیگه انشا نداره
یه نفر می ارزه امضاش به هزار تا عالمی
یکی بعد عمری رنج و زحمت امضا نداره
تو کلاس، صحبت چیزی میشه که همه دارن
یکی می پرسه آخه چرا مال ما نداره
یکی دوس داره که کارتون ببینه اما کجا
یکی انقد دیده که میل تماشا نداره
یکی از واحدای بالای برجشون میگه
یکی اما خونشون اتاق بالا نداره
یکی جای خاله بازی کلاس شنا میره
یکی چیزی واسه نقاشی ابرا نداره
یکی پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
یکی طاقت واسه ی صدور ویزا نداره
یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه
یکی از که نخورده شب و روز نا نداره
یکی از بس که شومینه گرمه می افته از نفس
یکی هم برای گرمای دستاش ها نداره
دخترک میگه خدا چرا ما... مادرش میگه
عوضش دخترکم، اون خونه لیلا نداره
یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه
هیچ روزیش فرقی با روز مبادا نداره
یکی آزمایش نوشتن واسش، اما نمیره
میگه نزدیکای ما آزمایشگاه نداره
بچه ای که تو چراغ قرمز می فروشه گل و
مگه درس و مشق و شور وشوق و رویا نداره
یه نفر تمام روزا و شباش طولانیه
پس دیگه نیازی به شبای یلدا نداره
یاد اون حقیقت کلاس اول افتادم
دارا خیلی چیزا داره اما سارا نداره
راستی اسمو واسه لمس بهتر قصه میگم
ملیکا چه چیزایی داره که رعنا نداره؟
بعضی قلبا ولی دنیایی واسه خودش داره
یه چیزایی داره توش که توی دنیا نداره
همیشه تو دنیا کلی فرق بین آدما
این یه قانون شده و دیروز و حالا نداره
خدا به هر کسی هر چی دلش میخواد بده
همه چی دست اونه، ربطی به شعرا نداره
آدما از یه اومدن، همه میرن یه جا
اونجا فرقی میون فقیر و دارا نداره
کاش یه روزی بشه که دیگه نشه جمله ای ساخت
با نمیشه، با نمیخوام، با نشد، با نداره
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط: مرد آریایی ، sa armani ، MeNa
#10
هیج کسی زیبا نمیشه

انقدر دوست دارم که تو کتاب جا نمیشه
پی چاره ام با حرفای الفبا نمیشه
من که هیچ، ساعتمم دیوونته دروغ که نیست
تو از اون روزی که رفتی خوابیده، پا نمیشه
هی میگم کاشکی یه روز معجزه شه با همدیگه
دو سه ساعتی بریم کنار دریا،نمیشه
آسمون دلش گرفته، مث اخمای تو ا ...
یه گره افتاده رو پیـ ـشونیشو ، وا نمیشه
نامتم باهام لجه، می خوام بذارمش کنار
انقدر بد باهام، هر چی کنم تا نمیشه
مگه کم ناز چشاتو کشیدم دسته گلم؟
که دیگه یه ذره خندتم واسه ما نمیشه
سرخیا مال تو، هر چی زرده بفرس واسه من
ماهی مثل تو که پنهون لای ابرا نمیشه
دیدی خواستن میون من و تو رو ابری کنن؟
تو نگفتی بهشون برید، چه حرفا، نمیشه؟
مگه از من چه شنیدی که یهو دلت شکست
دل عاشق بیشتر از یه دفه رسوا نمیشه
چه شبایی که نشستم تا سحر به این امید
که به هر کسی به جز من بگی نه، یا نمیشه
روزی که خواستی بیای پیشم مث دیوونه ها
از همه می پرسیدم پس چرا فردا نمیشه
اینه رسمش؟ تا یه چیزی شنیدی باورت بشه؟
این جوری که قصمون عبرت دنیا نمیشه
یعنی حق با شعر یه شاعر اون روزاش که گفت؟
بو مجنون واسه تو هیچ کسی لیلا نمیشه
خوابتو دیدم و پرسیدم ازت کجا بودی؟
گفتی طولانیه قصه، توی رویا نمیشه
یادته؟ تماس گرفتم که ببینم چی شده؟
گفتی بعدا، جایی ام، صحبتش اینجا نمیشه
دفترم عادتشه، فقط تو روش خط بکشی
خودتم خوب می دونی بدون امضا نمیشه
تو رو باید تو تمام کتابا، نه کمته
حرف تو خلاصه نیست، پس توی انشا نمیشه
چشاتو نمیشه گفت چه رنگیه بس که گلی
هیچ چشی، چش نزنم، انقد زیبا نمیشه
راستی تو منو یادت رفته، آره؟
من همونم که بدون تو شباش به غیر یلدا نمیشه
با خودت قرار گذاشتی دیگه اسممو نگی
جمله هات تموم میشه، با نمی خوام، با نمیشه
باشه هر چی تو بگی قبول، فقط اینو بدون
حکم قتلمم بدی، هیچ کسی زیبا نمیشه
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط: sa armani ، MeNa


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,548 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,144 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,617 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
v.a.y (۰۵-۰۴-۹۴, ۰۲:۰۲ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان