دفتر اشعار امیر لالانی

[پسر اهورایی]

زنهار، ديار جاوداني دگرست

هشدار! بهار زندگاني بسرست

هشيار، نگار دلستاني خبرست

مشمار ، كه كار چرخ فاني گذرست

[پسر اهورایی]

باده اي كه آموخته جام جمست
قصر جم كه آئينه فخر عالمست
تاج جم و تخت جم و سلطاني جم
خوابست و خيالست و سرابست و دمست

[پسر اهورایی]

يكچند شديم ساكن چرخ كبود

زان خط و نشانها چه فرازي چه فرود

آهي بكشيديم و بخفتيم چه زود

صوري بدميدند و دگر هيچ نبود

[پسر اهورایی]

بيحاصل كشتزار گردون تاچند

تاچند بر اين مزرعه دون پابند

زان پيش كه تخم و تركه ات مي كارند

درياب كه محصول نكو مي خواهند

[پسر اهورایی]

چندي نابوده در صف قافله اي

يكچند زآمد شدن خود يله اي

وزپيچ و خم دهر دمي در گله اي

وآندمي كه استاد شدي در تله اي

[پسر اهورایی]

در كمند چرخ بي امان پيچش و تاب

بيدار گهي بصبح و شب خفته بخواب

ناخوانده ز رمز و راز اين كهنه كتاب

مبهوت كه هيهات چه طي گشت سراب

[پسر اهورایی]

آورد بيك دمي بيك آهم برد

آنگونه كه مي خواست مرا راهم برد

زنهار ندانم زكجا آمده ام

وز دست قضا ره بكجا خواهم برد

[پسر اهورایی]

ارابه دهر مي زند چرخ بسي

بي آنكه نمايد اعتنائي به كسي

اي شاه و گدا بدان كه حتي نفسي

گردون نزند چرخ بكام مگسي

[پسر اهورایی]

اي مرغ سحر بخوان سرودي خوشخوان

انداز مغني طربي در دل و جان

كاين باد صبا بگوش بيدي لرزان

خواند كه زهي چند صباحي مهمان

[پسر اهورایی]

صاحبان تاج و تخت كردند جلوس

پرويز و قباد و خسرو وكيكاووس

با خاك بناچار شدندي مانوس

وز مقربان كسي نيامد پابوس