امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار شاعران خارجی زبان
بوسه بر پيشانيت مينهم
در اين واپسين ديدار
بگذار اقرار کنم :
حق با تو بود که پنداشتي
زندگانيم رويايي بيش نيست
با اين وجود گر روز يا شبي
چه در خيال ، چه در هيچ
اميد رخت بربندد
پنداري که چيز کمي از دست دادهايم ؟
گر اينگونه باشد
سراسر زندگاني رويايي بيش نيست
در ميان خروش امواج مشوش ساحل ايستادهام
دانه هاي زرين شن در دستانم
چه حقير
از ميان انگشتانم سر ميخورند
خدايا ! مرا توان آن نيست که محکمتر در دست گيرمشان ؟
يا تنها يکي از آنها را از چنگال موجي سفاک برهانم ؟
آيا سراسر زندگاني
تنها يک روياست ؟

ادگار آلن پو
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
هيچ وقت عاشق زنانى نباش
كه سكوت كرده اند
زيرا كه زخم هاى شان
سر باز مى كند...


حيدر اِرگولن
ترجمه : سيامک تقي زاده
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
خدا خواهش میکنم مرا ببر
خدا مرا به دوردست
روی بالهای فرشتگان ببر
خواهش میکنم:
جائی که عشق با مرگ در جدال نیست،
تا این عشقِ پاک، تسلیم نشود؛
جائی که همیشه گُلهای سرخ شکفته میشود،
مانند یاقوتهایی که آنها را پوشانیده باشد؛
جایی که ماه جرقه زند و بگرید
برای پیوستن به عاشقان.
میخواهم به آن
سرزمینِ دور بروم، جائی که پسرانِ نوجوان
در حال دویدن، برای عشق رنج میکشند؛
جایی که دخترانِ نوجوان
در عصرهایی که جشن است
میان پنجرههای پُر از گُل نشستهاند
و پنهانی میگریند، با اندوهی آسمانی

آنا ماریا ارتزه
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
نامه رسان تکانم می دهد
بیدار می شوم
خواب می دیدم آمده ای
بلند می شوم
همراه او سیاه گنده ای است
از دانشگاه
چندشش می شود به من دست بزند
صبر می کنم
صندلی تعارف نمی کنم
حرفی نمی زنند
بعد که می روند
می فهمم نامه ای آورده اند
نامه ای از زنم
زنم پرسیده
چه می کنی؟ هنوز مشروب می نوشی؟
چند ساعت به مهر اداره ی پست نگاه می کنم
محو می شود آن هم
امیدوارم روزی همه اش را از یاد ببرم

از ریموند کارور
ترجمه اسدالله امرایی
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
بيا و دوست من باش
چه زيباست اگر دوست هم باشيم
هر زني گاه محتاج دست دوست است
محتاج سخني خوش
محتاج خيمه ي گرمي که از کلمات ساخته شده است
اما نيازمند طوفان بوسه ها نيست
دوست من
چرا به خواسته هاي کوچکم نمي انديشي ؟
چرا به آنچه که زنان را خشنود مي سازد
نمي انديشي ؟
دوست من باش
دوست من باش

بعضي وقتها دلم مي خواهد با تو
بر روي سبزه ها راه بروم
و با هم کتاب شعري بخوانيم
من ، همچون زني ، خوشبخت مي شوم که تو را بشنوم
اي مرد شرقي
چرا فقط مجذوب چهره ي مني ؟
چرا فقط سرمه ي چشمانم را مي بيني
و عقلم را نمي بيني ؟
من همچون زمين نيازمند رود گفتگويم
چرا فقط به دستبند طلاي من نگاه مي کني ؟
چرا هنوز در تو چيزي از شهريار باقي ست ؟
دوست من باش
دوست من باش

من نمي خواهم که با عشقي بزرگ عاشق من باشي
نه ، من نمي خواهم که برايم قايق بخري
و کاخها را هديه ام کني
من نمي خواهم که باران عطرها را
بر سرم بباراني
و کليدهاي ماه را به من ببخشي
نه ، اين چيزها مرا خوشبخت نمي سازد
خواسته ها و سرگرمي هايم کوچکند
دلم مي خواهد ساعتها
ساعتها با تو در زير موسيقي باران
راه بروم
دلم مي خواهد
وقتي که اندوه در من ساکن مي شود
و دلتنگي به گريه ام مي اندازد
صداي تو را از توي تلفن بشنوم
دوست من باش
دوست من باش

به شدت محتاج آغوش گرم آرامشم
از قصه هاي عشق و اخبارعاشقانه
خسته شده ام
دل خسته ام از دوره اي که
زن را مجسمه اي مرمرين مي انگارد
تو را به خدا
مرا که مي بيني حرف بزن
چرا مرد شرقي
وقتي زني را مي بيند
نصف حرفش را فراموش مي کند ؟
چرا مرد شرقي
زن را مثل يک تيکه شيريني
و جوجه کبوتر مي بيند
چرا از درخت قامت زن
سيب مي چيند و به خواب مي رود ؟

از سعاد الصباح
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
در کنار تواَم! دوست من
احساسم را با تو در میان میگذارم
اندیشه هایم را با تو قسمت میکنم
راهی مشترک پیشِ پایت میگذارم
اما ازآنِ تو نیستم
با مسئولیت خود زندگی میکنم
مرا به ماندن مجبور نکن! دوست من
احساسم را به کفه ی قضاوت نگذار
نه اندیشه یی برایم معین کن
و نه راهی برای درنوشتن
به تصاحبم نکوشُ
تعهداتم را نادیده مگیر
اگر از آزادی محرومم کنی
دوست من
تو را از بودنم محروم خواهم کرد.


"مارگوت بیکل
"
ترجمه: یغما گلرویی
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
باید باور کنیم

تنهایی

تلخترین بلای بودن نیست،

چیزهای بدتری هم هست،

روزهای خستهای

که در خلوت خانه پیر میشوی...

و سالهایی

که ثانیه به ثانیه از سر گذشته است.

تازه

تازه پی میبریم

که تنهایی

تلخترین بلای بودن نیست،

چیزهای بدتری هم هست:

دیر آمدن!

دیر آمدن!







از: چارلز بوکفسکی
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
تو گفتی که پرنده ها را دوست داری
اما آن ها را داخل قفس نگه داشتی
تو گفتی که ماهی ها را دوست داری
اما تو آن ها را سرخ کردی
تو گفتی که گل ها را دوست داری
و تو آن ها را چیدی
پس هنگامی که گفتی مرا دوست داری
من شروع کردم به ترسیدن.


ژاک پره ور
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
من اون سنگیام که از جاش دراومده میون صخرهها
همون قلبهی وسط تیرا،
اون دخترهی گوشهرگیر، میون دخترا،
همون پسر که جوون مرگ میشه، تو پسرا.
میون جوابا، سوالم و
وسط عاشقا، شمشیر و
تو زخما، زخم تازه و
تو کاغذ رنگیا، همون پرچم سیا
وسط کفشا، اونی که پر ریگه
از میون همهی روزا، همون روزی که دیگه نمیآد و
تو همهی استخونایی که رو ساحل پیدا میکنی
اونی که آواز میخونه، مال من بود.

“لیزل مولر”
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
برایت رویاهایی آرزو می‏کنم تمام نشدنی
و آرزوهایی پرشور
که از میانشان چندتایی برآورده شود.
برایت آرزو می‏کنم که دوست داشته باشی
آنچه را که باید دوست بداری
و فراموش کنی
آنچه را که باید فراموش کنی.
برایت شوق آرزو می‏کنم. آرامش آرزو می‏کنم.
برایت آرزو می‏کنم که با آواز پرندگان بیدار شوی
و با خنده‏ ی کودکان.
برایت آرزو می‏کنم دوام بیاوری
در رکود، بی ‏تفاوتی و ناپاکی روزگار.
بخصوص برایت آرزو می‏کنم که خودت باشی.
"ژاک برل"
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,775 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,242 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,856 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
35 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۱۰ ق.ظ)، sadaf (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۱۴ ق.ظ)، بانوی جنوب (۱۴-۰۹-۹۴, ۰۷:۵۸ ق.ظ)، v.a.y (۱۷-۰۵-۹۴, ۰۲:۳۹ ب.ظ)، ~ MoOn ~ (۱۷-۰۴-۹۴, ۰۴:۲۶ ب.ظ)، .ShahrzaD. (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۱۱ ب.ظ)، ملکه برفی (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۵:۰۸ ب.ظ)، نويد (۲۷-۰۴-۹۴, ۰۹:۵۵ ب.ظ)، n@st@r@n (۱۸-۰۴-۹۴, ۰۳:۰۷ ب.ظ)، خانوم معلم (۱۷-۰۴-۹۴, ۰۴:۱۱ ب.ظ)، Ar.chly (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۴۶ ق.ظ)، Mahdiye (۰۳-۰۵-۹۴, ۱۰:۲۴ ب.ظ)، farnoosh-79 (۱۸-۰۴-۹۴, ۰۳:۰۳ ب.ظ)، ghazaleh (۲۶-۰۶-۹۴, ۰۹:۰۸ ب.ظ)، ♢Toktam♢ (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۱۰ ب.ظ)، دختر ایران (۱۰-۰۵-۹۴, ۱۱:۲۴ ق.ظ)، آشوب (۲۰-۰۵-۹۴, ۱۲:۲۹ ب.ظ)، zeinab.r.1999 (۲۵-۰۶-۹۴, ۰۴:۰۸ ب.ظ)، hannaneh (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۳۹ ب.ظ)، آیداموسوی (۱۸-۰۶-۹۴, ۰۳:۰۳ ب.ظ)، fatemeh . R (۲۰-۰۴-۹۵, ۰۲:۵۴ ب.ظ)، barooni (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۶:۴۱ ب.ظ)، صنم بانو (۲۶-۰۵-۹۶, ۰۴:۰۶ ق.ظ)، شقایق سرخ (۲۸-۰۹-۹۴, ۱۲:۴۹ ق.ظ)، HIDDEN (۰۷-۱۱-۹۵, ۰۷:۲۹ ق.ظ)، d.ali (۰۳-۰۸-۹۶, ۱۱:۳۷ ق.ظ)، Land star (۰۶-۰۵-۹۶, ۰۴:۲۱ ب.ظ)، امید.ج (۰۱-۰۲-۹۶, ۰۱:۵۸ ب.ظ)، taranomi (۰۳-۰۸-۹۶, ۱۱:۱۱ ق.ظ)، "فاطیما79" (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۷:۵۳ ب.ظ)، بهار نارنج (۲۳-۰۶-۹۶, ۰۳:۱۸ ب.ظ)، aaliiyi (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۶:۵۱ ب.ظ)، Taraneh76 (۰۹-۰۵-۹۶, ۰۳:۰۲ ق.ظ)، Amira (۲۳-۰۲-۹۷, ۱۱:۲۹ ب.ظ)، ♥Aria♥ (۲۷-۱۱-۹۹, ۱۲:۲۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 3 مهمان