ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
چه دلپذیراست
اینکه گناهانمان پیدا نیستند
وگرنه مجبور بودیم
هر روز خودمان را پاک بشوییم
شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم
و باز دلپذیر و نیکوست اینکه دروغهایمان
شکل مان را دگرگون نمی کنند
چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم
خدای رحیم ، تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس.
"فدریکو گارسیا لورکا"
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
زیبای من
سیاه اگر چشم تو باشد
سرم که بر زانوان تو باشد
میدانم، شب از چشمهای تو میآید
پنهانی به درهها میریزد
بر کوهها و دشتها میگسترد
دریایی تاریک، زمین را در خود میپوشد.
سیاه اگر چشم تو باشد
روشنای من است.
"لوسیان بلاگا"
(ترجمه نفیسه نواب پور)
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
تنهایی تلفنی ست که زنگ می زند مُدامصدای غریبه ای ست که سراغِ دیگری را میگیرد از من!یک شنبه سوت وکوری ست که آسمانِ ابری اش ذرّه ای آفتاب نداردحرف های بی ربطی ست که سر می بَرَد حوصله ام راتنهایی زل زدن از پشتِ شیشه ای ست که به شب میرسدفکرکردن به خیابانی ست که آدم هایش قدم زدن را دوست می دارندآدم هایی که به خانه می روند و روی تخت می خوابند و چشمهایشان را می بندند امّا خواب نمی بینندآدم هایی که گرمای اتاق را تاب نمی آورند و نیمه شب از خانه بیرون می زنندتنهایی دل سپردن به کسی ست که دوستت نمی داردکسی که برای تو گُل نمی خَرَد هیچوقتکسی که برایش مهم نیست روز را از پشتِ شیشه های اتاقت می بینی هر روزتنهایی اضافه بودن است در خانه ای که تلفن هیچوقت با تو کار نداردخانه ای که تو را نمی شناسد انگارخانه ای که برای تو در اتاقِ کوچکی خلاصه شده استتنهایی خاطره ایست که عذابت میدهد هر روزخاطره ای که هجوم می آوَرَد وقتی چشم ها را می بندیتنهایی عقربه های ساعتی ست که تکان نخورده اند وقتی چشم باز میکنیتنهایی انتظارکشیدنِ توست وقتی تو نیستیوقتی... تو رفتهای از این خانه...وقتی... تلفن زنگ می زند امّا غریبه ای سراغِ دیگری را می گیرد...وقتی... در این شیشه ای که به شب میرسد خودت را میبینی هر شب...
" شاعر: دریتا کمو
ترجمه محسن آزرم "
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
عشق خودش خواهد آمد
بي هياهو
نمي توان از آن فرار کرد
زماني متوجه آمدنش خواهي شد که
بدون آن نفس کشيدن دشوار مي شود.
پاتريک موديانو
و دیگر آسمان را نخواهی دید...