امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار شاعران خارجی زبان
من در قرن بیستم زندگی می کنم


من در قرن بیستم زندگی می کنم
و تو در کنارم آرمیده ای.
وقتی به خواب رفتی ناراحت بودی
و کاری از دست من بر نمی آمد.
احساس نا امیدی کردم
ولی صورتت آنقدر زیباست
که نمی توانم از وصفش دست بکشم
و هیچ کاری هم از دستم بر نمی آید
تا وقتی خوابی خوشحال شوی.


ریچارد براتیگان
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
ماه در مقابلمان می ایستد تا دیگر کنار هم نخوابیم

من اینجا نشسته ام،
رئیس تبه کارانِ داستان های عاشقانه
و به تو می اندیشم.
"جی"
مرا ببخش که ناراحتت کردم
ولی چاره ای نداشتم
چون باید رها باشم.
شاید اگر سر میز
کنارم مانده بودی
یا دعوتم می کردی
تا بیرون رویم و ماه را تماشا کنیم
همه چیز فرق می کرد
امّا تو بلند شدی و من را با آن زن تنها گذاشتی


ریچارد براتیگان
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
نمیخواهم برای زیستن
جزایر، قصرها و برجها را.
چه لذتی فراتر از
زیستن در ضمایر!
اكنون دگر بركن لباست را
نشانیها و تصاویر را.
من،
تورا اینگونه نمیخواهم
هماره در هیبت دیگری،
دخترِ همیشه از چیزی.
تو را ناب میخواهم، آزاد
تو؛ بی هیچ كاستی.
میدانم آنگاه كه بخوانم تو را میان همه جهانانیان،
تنها تو، تو خواهی بود.
و آنگاه كه بپرسی مرا،
اوكه تو را میخواند كیست؟
او كه تو را از آن خویش میخواهد.
مدفون خواهم ساخت نامها را،
عناوین را، تاریخ را.
همه چیز را درهم خواهم شكست
تمامی آنچه را كه پیش از زادن بر من آوار كردهاند.
و به گاه ورود به گمنامی و عریانی ابدی سنگ و جهان
تو را خواهم گفت:
”من تو را میخواهم، این منم.“

پدرو سالیناس
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
روحی چنان فراخ و روشن داشتی
كه مرا هرگز توان ورود بدان میسر نشد.
باریك میانبری جستم، در امتداد بیراهههای باریك،
و از پس گامهای بلند و دشوار …
لیك،
گذر به روح تو از راههای گشوده بود.
بلند نردبانی مهیا كردم
ــ دیواری بلند در رویا
حافظ روحت میدیدم ــ
لیك روح تورا نه دیواری بود و نه حفاظی.
در پی باریك رهی به روحت گشتم،
اما روحت چنان روشن و زلال بود
كه ره آمدی نداشت.
از كجا میشد آغاز؟
به كجا مییافت پایان؟
و من تا ابد در بدر
در مرز گنگ آن نشسته ماندم.


پدرو سالیناس
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
تو را به جای همه زنانی که نشناختهام دوست میدارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیستهام دوست میدارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می شود،برای خاطر نخستین گل
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمیرماندشان
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست میدارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی دارم دوست می دارم.




  • پل الوار
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
به کُندی می میرد
آن که برده ی عادت می شود
و هر روز همان کار را می کند
آن که هرگز تغییر مسیر نمی دهد
آن که هرگز خطرِ تغییرِ رنگ لباسش را نمی پذیرد ...

  • پابلو نرودا
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
غريب است سرگرداني در مه
آنجا که تنهاست هرسنگ و بوته اي
و هيچ درختي درخت ديگر را نمي بيند
همه تنهايند

پر از دوست بود دنيا برايم
آنوقت که زندگي ام نور بود
اينک که مه فرو مي افتد
ديگر کسي قبل رويت نيست

راستي که هيچکس عاقل نمي شود
مگر اينکه تاريکي را بشناسد
که خاموش و گريز ناپذير
از همه جدا مي کند او را

غريب است در مه سرگردان شدن
زندگي تنها بودن است
هيچ کس چيز ديگري نمي شناسد
همه تنهايند

  • هرمان هسه
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
اگر بتوانم یکبار دیگر زندگی کنم
میکوشم بیشتر اشتباه کنم
نمیکوشم بینقص باشم.راحتتر خواهم بود
سرشارتر خواهم بود از آنچه حالا هستم
در واقع، چیزهای کوچک را جدیتر میگیرم
کمتر بهداشتی خواهم زیست
بیشتر ریسک میکنم
بیشتر به سفر میروم
غروبهای بیشتری را تماشا میکنم
از کوههای بیشتری صعود خواهم کرد
در رودخانههای بیشتری شنا خواهم کرد
جاهایی را خواهم دید که هرگز در آنها نبودهام
بیشتر بستنی خواهم خورد، کمتر لوبیا
مشکلات واقعی بیشتری خواهم داشت و دشواریهای تخیلی کمتری
من از کسانی بودم
که در هر دقیقهی عمرشان
زندگی محتاط و حاصلخیزی داشتند
بیشک لحظات خوشی بود اما
اگر میتوانستم برگردم
میکوشیدم فقط لحظات خوش داشته باشم
اگر نمیدانی که زندگی را چه میسازد
این دم را از دست مده!
از کسانی بودم که هرگز به جایی نمیروند
بدون دماسنج
بدون بطری آب گرم
بدون چتر و چتر نجات
اگر بتوانم دوباره زندگی کنم- سبک سفر خواهم کرد
اگر بتوانم دوباره زندگی کنم - میکوشم پابرهنه کار کنم
از آغاز بهار تا پایان پاییز
بیشتر دوچرخهسواری میکنم
طلوعهای بیشتری را خواهم دید و با بچههای بیشتری بازی خواهم کرد
اگر آنقدر عمر داشته باشم
- اما حالا هشتادو پنج سالهام
و میدانم رو به موتم-.

  • خورخه لوئیس بورخس
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
کمکم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست
و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
اینکه عشق تکیهکردن نیست
و رفاقت، اطمینان خاطر.
و یاد میگیری که بوسهها قرارداد نیستند
و هدیهها، عهد و پیمان معنی نمیدهند.
و شکستهایت را خواهی پذیرفت
سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز
با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه
و یاد میگیری که همهی راههایت را همامروز بسازی
که خاک فردا برای خیالها مطمئن نیست
و آینده امکانی برای سقوط به میانهی نزاع در خود دارد
کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری.
بعد باغ خود را میکاری و روحت را زینت میدهی
به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
و یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی...که محکم هستی...که خیلی میارزی.
و میآموزی و میآموزی
با هر خداحافظی
یاد میگیری.

  • خورخه لوئیس بورخس
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
چه تنهایی بیکرانی ست در این طلا
ماه شب ها، دیگر آن ماه نیست که آدم نخستین دید.
قرن های شب زنده داران
ماه را سرشار شراب های کهن کرده است.
نگاهش کن
آینه ی توست!

  • خورخه لوئیس بورخس
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,671 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,209 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,747 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
35 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۱۰ ق.ظ)، sadaf (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۱۴ ق.ظ)، بانوی جنوب (۱۴-۰۹-۹۴, ۰۷:۵۸ ق.ظ)، v.a.y (۱۷-۰۵-۹۴, ۰۲:۳۹ ب.ظ)، ~ MoOn ~ (۱۷-۰۴-۹۴, ۰۴:۲۶ ب.ظ)، .ShahrzaD. (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۱۱ ب.ظ)، ملکه برفی (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۵:۰۸ ب.ظ)، نويد (۲۷-۰۴-۹۴, ۰۹:۵۵ ب.ظ)، n@st@r@n (۱۸-۰۴-۹۴, ۰۳:۰۷ ب.ظ)، خانوم معلم (۱۷-۰۴-۹۴, ۰۴:۱۱ ب.ظ)، Ar.chly (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۴۶ ق.ظ)، Mahdiye (۰۳-۰۵-۹۴, ۱۰:۲۴ ب.ظ)، farnoosh-79 (۱۸-۰۴-۹۴, ۰۳:۰۳ ب.ظ)، ghazaleh (۲۶-۰۶-۹۴, ۰۹:۰۸ ب.ظ)، ♢Toktam♢ (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۱۰ ب.ظ)، دختر ایران (۱۰-۰۵-۹۴, ۱۱:۲۴ ق.ظ)، آشوب (۲۰-۰۵-۹۴, ۱۲:۲۹ ب.ظ)، zeinab.r.1999 (۲۵-۰۶-۹۴, ۰۴:۰۸ ب.ظ)، hannaneh (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۳۹ ب.ظ)، آیداموسوی (۱۸-۰۶-۹۴, ۰۳:۰۳ ب.ظ)، fatemeh . R (۲۰-۰۴-۹۵, ۰۲:۵۴ ب.ظ)، barooni (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۶:۴۱ ب.ظ)، صنم بانو (۲۶-۰۵-۹۶, ۰۴:۰۶ ق.ظ)، شقایق سرخ (۲۸-۰۹-۹۴, ۱۲:۴۹ ق.ظ)، HIDDEN (۰۷-۱۱-۹۵, ۰۷:۲۹ ق.ظ)، d.ali (۰۳-۰۸-۹۶, ۱۱:۳۷ ق.ظ)، Land star (۰۶-۰۵-۹۶, ۰۴:۲۱ ب.ظ)، امید.ج (۰۱-۰۲-۹۶, ۰۱:۵۸ ب.ظ)، taranomi (۰۳-۰۸-۹۶, ۱۱:۱۱ ق.ظ)، "فاطیما79" (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۷:۵۳ ب.ظ)، بهار نارنج (۲۳-۰۶-۹۶, ۰۳:۱۸ ب.ظ)، aaliiyi (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۶:۵۱ ب.ظ)، Taraneh76 (۰۹-۰۵-۹۶, ۰۳:۰۲ ق.ظ)، Amira (۲۳-۰۲-۹۷, ۱۱:۲۹ ب.ظ)، ♥Aria♥ (۲۷-۱۱-۹۹, ۱۲:۲۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان