شبنم
شبنم
اين دلم را مسكن غم كرده اي
گونه ام را پر ز شبنم كرده اي
آرزوها بی تو مردند بی سبب
چون دلم را غرق ماتم کرده ای
وعده ي صد بوسه دادي با دلم
پس چرا تو بوسه را كم كرده اي؟
گفتی امّا بی گناهی واسیر
این چنین مارا جهنم کرده ای
چون پري با ناز پيچيدي به من
با تو گويم قصد آدم كرده اي؟
من بیادتو چه خوش بودم ولی
رفتی و هجران نصیبم کرده ای
رفته اي و اين دلم بيچاره مُرد
جاي عشقت كوه ماتم كرده اي
گفته بودی من زعشقت سرخوشم
پس چرا مارا چنین کم کرده ای
دردها ديدم به گاهِ رفتنت
تا كه پيرم فكر مرهم كرده اي؟
باز مي دانم چرا باز آمدي!
روز پيري فكر همدم كرده اي !
زير بار رفتن اين عشق هم
قامت اميــّد را خم كرده اي
از : "ر-امید"و"ژیلاراسخ"
شبنم
شبنم
اين دلم را مسكن غم كرده اي
گونه ام را پر ز شبنم كرده اي
آرزوها بی تو مردند بی سبب
چون دلم را غرق ماتم کرده ای
وعده ي صد بوسه دادي با دلم
پس چرا تو بوسه را كم كرده اي؟
گفتی امّا بی گناهی واسیر
این چنین مارا جهنم کرده ای
چون پري با ناز پيچيدي به من
با تو گويم قصد آدم كرده اي؟
من بیادتو چه خوش بودم ولی
رفتی و هجران نصیبم کرده ای
رفته اي و اين دلم بيچاره مُرد
جاي عشقت كوه ماتم كرده اي
گفته بودی من زعشقت سرخوشم
پس چرا مارا چنین کم کرده ای
دردها ديدم به گاهِ رفتنت
تا كه پيرم فكر مرهم كرده اي؟
باز مي دانم چرا باز آمدي!
روز پيري فكر همدم كرده اي !
زير بار رفتن اين عشق هم
قامت اميــّد را خم كرده اي
از : "ر-امید"و"ژیلاراسخ"