۲۷-۰۴-۹۴، ۰۱:۲۳ ب.ظ
با باد چو غم گفتم آشفته به هر کو شد
بر ابر چو نالیدم با بغض به هر سو شد
بر کوه که نالیدم لرزید و ز پا افتاد
یا هر که سخن گفتم زین روی به آن رو شد
چون قصد سخن کردم آتش به کلامم زد
چون قصد قلم کردم آتشکده مینو شد
چون گریه بنا کردم خندید بر این دیده
چون خنده بر او کردم آشوب به گیسو شد
ابروی کمان او قصد دل من دارد
هر سوی که رو کردم تیری به همان سو شد
و دیگر آسمان را نخواهی دید...