امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار عباس معروفی
#71
ﺩﻟﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖ
ﺑﯿﻦ ﺷﺐ ﻫﺎ ﻭ ﺭﻭﺯﻫﺎﺕ
ﺑﯿﻦ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﺕ
ﺑﯿﻦ ﺑﻮﺱ ﻫﺎ ﻭ ﻟﺐ ﻫﺎﺕ
ﭼﻨﺎﻥ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺷﻮﻡ
ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﻃﺮﻑ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ..
ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ
ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ !
ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﺕ
ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﺟﺎﻧﻢ
ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻢ
ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ...
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#72
از سر عادت نیست
که وقتی می روی
تا دم در همراهی ات می کنم
و بعد تا آخرین چشم انداز
تا جایی که سر می چرخانی لبخند می زنی
مبهوت راه رفتنت می شوم باز
آخر ..
چیزی از دلم کنده می شود
که می خواهم با چشم هام نگهش دارم
لعنت به رفتنت
که قشنگ می روی
از سر عادت نیست
که هیچوقت باهات خداحافظی نمی کنم
عشق من !
رفتنت
همیشه یعنی برگشتن
از سر عادت نیست
که وقتی برمی گردی
حتا موهای سرم می خندد
هیچ چیزی دل انگیزتر از برگشتنت نیست
نارنجی !
تو که نمی دانی
وقتی برمی گردی
دنیا پشت سرت بی رنگ می شود ..
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#73
عيد امسال هم
می توانم تنهايی سوت بزنم ..

همين که بدانم هستی
آسمان را پر از پرنده می بينم ..
لبخند يادت نرود !
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#74
می خواهی که از تو بگذرم
رد شوم بروم
مثل نور از دل بلور
اما نمی شود
نمی شود
در تو گیر می کنم ..

همیشه هنگام عبور
مبهوت زیبایی ات
محو بی پروایی ات
در تو جا می مانم ..

تو می دانی کجا می مانم ؟
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#75
دم صبح خواب دیدم همه جا را آب گرفته
و من می خواهم فرار کنم
دنبال صدای تو می گشتم
که با خودم ببرم
در راه گفتم
نخواه برای سهم کوچکی از صدای تو
اینقدر دلم بلرزد
کجایی ؟
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#76
می شود هر وقت بر میگردم
به هر طرف
برابرم باشی ؟

می شود دست هات را
به سر زندگیم بکشی
که پسر خوبی شود ؟
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#77
همین دست های توست
که وجود تنم را شهادت می دهد ..

عشق من !
گفته بودم بدون دست هات
نیست می شوم ؟

نگاهم کن ..
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#78
شعرهاي من چشم دارند
حتي چشم هاي شعرم را
که مي بندم
تو بر کلماتم راه مي افتي
و مي رقص ي
خواب هم که باشم
صداي تق تق کفش هات
در سرسراي خوابم مي پيچد
کور که نيستم
گل قشنگم
آمدنت را تماشا مي کنم
و اين لبخند براي توست ..
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#79
همینجور که ساده نگاه کنی
یا اخمالو
حتا در خواب
گوشه های لبهات
می خندد ..
نگاهت می کنم نگاهت می کنم
و مست به خواب می روم ..
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#80
شعر چکیده ی ناب تمام زنان جهان است
که در تو زندگی می کند ..
شعر ارابه های مست خورشید است
که با جست و خیزهای عاشقی
از نفس نمی افتد ..

نارنجی ...
شعر یعنی ناز و کرشمه ی کلمات
وقتی تو راه می روی
شعر یعنی شهد شراب
وقتی که حرف می زنی
شعر یعنی لبخند تو
وقتی نگاهت به من می افتد ..

شعر که حجاب ندارد ، آرایه نمی بندد
شعر که لباس نمی پوشد ، همیشه می خندد
در چشم های تو اوج می گیرد ..
در نگاه من سرریز می کند ..
قسم به قلم و آنچه می تراود از آن ..
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,849 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,263 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,887 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
v.a.y (۲۲-۰۴-۹۴, ۰۲:۳۰ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 15 مهمان