ارسالها: 27,690
موضوعها: 1,657
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۲
اعتبار:
12,489
سپاسها: 35
154 سپاس گرفتهشده در 10 ارسال
ﺩﻟﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖ
ﺑﯿﻦ ﺷﺐ ﻫﺎ ﻭ ﺭﻭﺯﻫﺎﺕ
ﺑﯿﻦ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﺕ
ﺑﯿﻦ ﺑﻮﺱ ﻫﺎ ﻭ ﻟﺐ ﻫﺎﺕ
ﭼﻨﺎﻥ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺷﻮﻡ
ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﻃﺮﻑ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ..
ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ
ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ !
ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﺕ
ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﺟﺎﻧﻢ
ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻢ
ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ...
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...!
ارسالها: 27,690
موضوعها: 1,657
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۲
اعتبار:
12,489
سپاسها: 35
154 سپاس گرفتهشده در 10 ارسال
از سر عادت نیست
که وقتی می روی
تا دم در همراهی ات می کنم
و بعد تا آخرین چشم انداز
تا جایی که سر می چرخانی لبخند می زنی
مبهوت راه رفتنت می شوم باز
آخر ..
چیزی از دلم کنده می شود
که می خواهم با چشم هام نگهش دارم
لعنت به رفتنت
که قشنگ می روی
از سر عادت نیست
که هیچوقت باهات خداحافظی نمی کنم
عشق من !
رفتنت
همیشه یعنی برگشتن
از سر عادت نیست
که وقتی برمی گردی
حتا موهای سرم می خندد
هیچ چیزی دل انگیزتر از برگشتنت نیست
نارنجی !
تو که نمی دانی
وقتی برمی گردی
دنیا پشت سرت بی رنگ می شود ..
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...!
ارسالها: 27,690
موضوعها: 1,657
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۲
اعتبار:
12,489
سپاسها: 35
154 سپاس گرفتهشده در 10 ارسال
عيد امسال هم
می توانم تنهايی سوت بزنم ..
همين که بدانم هستی
آسمان را پر از پرنده می بينم ..
لبخند يادت نرود !
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...!
ارسالها: 27,690
موضوعها: 1,657
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۲
اعتبار:
12,489
سپاسها: 35
154 سپاس گرفتهشده در 10 ارسال
می خواهی که از تو بگذرم
رد شوم بروم
مثل نور از دل بلور
اما نمی شود
نمی شود
در تو گیر می کنم ..
همیشه هنگام عبور
مبهوت زیبایی ات
محو بی پروایی ات
در تو جا می مانم ..
تو می دانی کجا می مانم ؟
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...!
ارسالها: 27,690
موضوعها: 1,657
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۲
اعتبار:
12,489
سپاسها: 35
154 سپاس گرفتهشده در 10 ارسال
دم صبح خواب دیدم همه جا را آب گرفته
و من می خواهم فرار کنم
دنبال صدای تو می گشتم
که با خودم ببرم
در راه گفتم
نخواه برای سهم کوچکی از صدای تو
اینقدر دلم بلرزد
کجایی ؟
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...!
ارسالها: 27,690
موضوعها: 1,657
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۲
اعتبار:
12,489
سپاسها: 35
154 سپاس گرفتهشده در 10 ارسال
می شود هر وقت بر میگردم
به هر طرف
برابرم باشی ؟
می شود دست هات را
به سر زندگیم بکشی
که پسر خوبی شود ؟
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...!
ارسالها: 27,690
موضوعها: 1,657
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۲
اعتبار:
12,489
سپاسها: 35
154 سپاس گرفتهشده در 10 ارسال
همین دست های توست
که وجود تنم را شهادت می دهد ..
عشق من !
گفته بودم بدون دست هات
نیست می شوم ؟
نگاهم کن ..
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...!
ارسالها: 27,690
موضوعها: 1,657
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۲
اعتبار:
12,489
سپاسها: 35
154 سپاس گرفتهشده در 10 ارسال
شعرهاي من چشم دارند
حتي چشم هاي شعرم را
که مي بندم
تو بر کلماتم راه مي افتي
و مي رقص ي
خواب هم که باشم
صداي تق تق کفش هات
در سرسراي خوابم مي پيچد
کور که نيستم
گل قشنگم
آمدنت را تماشا مي کنم
و اين لبخند براي توست ..
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...!
ارسالها: 27,690
موضوعها: 1,657
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۲
اعتبار:
12,489
سپاسها: 35
154 سپاس گرفتهشده در 10 ارسال
همینجور که ساده نگاه کنی
یا اخمالو
حتا در خواب
گوشه های لبهات
می خندد ..
نگاهت می کنم نگاهت می کنم
و مست به خواب می روم ..
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...!
ارسالها: 27,690
موضوعها: 1,657
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۲
اعتبار:
12,489
سپاسها: 35
154 سپاس گرفتهشده در 10 ارسال
شعر چکیده ی ناب تمام زنان جهان است
که در تو زندگی می کند ..
شعر ارابه های مست خورشید است
که با جست و خیزهای عاشقی
از نفس نمی افتد ..
نارنجی ...
شعر یعنی ناز و کرشمه ی کلمات
وقتی تو راه می روی
شعر یعنی شهد شراب
وقتی که حرف می زنی
شعر یعنی لبخند تو
وقتی نگاهت به من می افتد ..
شعر که حجاب ندارد ، آرایه نمی بندد
شعر که لباس نمی پوشد ، همیشه می خندد
در چشم های تو اوج می گیرد ..
در نگاه من سرریز می کند ..
قسم به قلم و آنچه می تراود از آن ..
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...!