ایران رمان

به اینکه چرا وقتی با کسی مهربونی سوارت میشه و از مهربونیت. سو استفاده میکنه و باید شخصیت اصلی تو پنهان کنی و سرد باشی و سعی کنی خیانتی که بهت شده فراموش کنی ..
و چیزی که عصبانی ترم میکنه این که بازم میگه من کاری نکردم و نمیدونه ازش متنفرم ...

فقط اینجور ادمارو واگذار میکنم به خدا...

به اینکه کار اشتباهی کردم

هیهات‏ ‏که‏ ‏رنج‏ ‏تو‏ ‏ازقانون‏ ‏شفا‏ ‏رفت‏ ‏‏!‏

مثلا کنکوری ام ولی درس اصلا نمیخونم

به فرداا..
به آخر هفته...
به کارهای غقب افتاده م..
به آخر هفته پرکار..

فضای اینجا خیلی جالبه :|

به تمام مجازی ها

به شيطونى امروزخواهر زادم باهام

به فیلم فوق العاده خوبی که دیدم و بازی فوق العاده رابرت پتینسون..