ایران رمان

نسخه‌ی کامل: همین لحظه همین الان داری به چی فکر میکنی؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
به اينكه هر بار بايد به يه سازشون برقص م ...
لعنتى !
به اینکه عاشقانه های رمانم رو به چه شکلی تو پست های بعدی بگنجونم xcvl
پا و کمرم چقد درد می کنه
به اینکه اگه خودشون جای من بودن چه رفتاری میکردن :/
به اينكه به لطف برخى دوستان محترم (!) انجمن پر شده از اسپم :|
به دندون درد مسخره اى كه الان دارم :|
شيطونه ميگه برم همه رو بكشم دندون مصنوعى بذارما :-2-42-:
به ارتقا دادن کاربرا
به این فکر میکردم کدوم کاربر فعالیتش بیشتره ارتقا بدیمش
به اينكه من خودم نمره بيستم ieir
به اينكه تف تو روح تابستون كه داره تموم ميشه dfgh
به اينكه صدف عجب تفكرى داره Tongue
به اينكه فكر كنم سه سال از اون اتفاق نحس گذشته و اين روزا ، كمتر به ياد گذشته ميوفتم :)
به اینکه ایران رمان شده بخشی از وجودم
به اینکه اینجا دوستایی دارم که اگه یه روز نباشم کلی نگرانم میشن
به اینکه ایران رمان و با بچه هاش میخوام و بچه ها رو با ایران رمان
به اینکه هر کاربر تو هر درجه ای باشه مهم نیست مهم اینمه بخواد و تلاش کنه
و اون وقته که من با یه عالمه امید به سمتش می رم تا کمک یارش باشم
اینجا ایران رمانه جایی که روزی کلی آدم عضو انجمن می شن
اینجا ایران رمانه جای که هر لحظه می تونی یه دوست با معرفت پیدا کنی
زندگی توی ایران رمان یک نواخت نیست هر لحظه اس برای همه پر از سوپرایز و ناباوری و زندگیه
maramaramara
به اینکه تو گذشته موندم همش میخوام برم بشینم درس بخونم فکر میکنم هنوزم کنکور دارم Undecided
خوابمم میادش نمیزارن بخوابم :(
چقد چیزای غیر قابل پیش بینی پیس میادش Undecided