ایران رمان

نسخه‌ی کامل: همین لحظه همین الان داری به چی فکر میکنی؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
به این فک می کنم واسه نامزدی داداشم ۶نفر زدن مردن ...واسه عروسیشم بزرگ خاندانمون به رحمت خدا رفت الان داداشم سر به بیابون گذاشته با زن داداشم
به اینکه فردا چی میشه ؟ چطوری فردا رو بگذرونم ..؟
به اينكه پيداشون كردم ....
به اينكه انگار يه چيزى راه گلوم رو بست ...
به اينكه ديدم هنوزم چقدر ازشون به حد مرگ متنفرم ....
ب این که مهمونی این هفته چی میشه
ب این که بدترین کاریو که در حق بهترین دوستم کردمو بهش بگم یانه
به این که بلاخره کی اون قضیه معلوم میشه
به اينكه اپروو مون اومد asna من امادگيشو ندارم asna
به اينكه اگه بميرم ، دلم برا زمين و آدماش تنگ ميشه zaps
به اینکه هوا امروز چقد گرمه
به اينكه خيلى استرس دارم Undecided
به اينكه من اونى نيستم كه فكر مى كنه gla
به اينكه اصلا برام مهم نيست پرونده زندگيم چقدر كثيف و لجن ـه ...
به اینکه برای چی باورهامو مسخره کرد؟؟![عکس: angry.gif]
به اینکه از همشون متنفررررم..[عکس: angry.gif]
به اینکه چه آدم مریضی توی فامیلمون هست![عکس: angry.gif]
به اینکه واقعا باید تیمارستان بستری بشه رواانی..[عکس: angry.gif]
به اینکه رمانم چه موضوعی باشهAngel