ایران رمان

نسخه‌ی کامل: همین لحظه همین الان داری به چی فکر میکنی؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
به اينكه من چقدر روها رو دوست دارم :)
به اينكه دارم مى تركم از بس اين خندق بلا رو پر از ماكارونى كردم :|
به اينكه دندون پزشكى رو ديروز پيچوندم :))
به اينكه دلم برا خيليا تنگ شده ! خيليا ...
به اینکه فردا سه شنبه هستش !zaps
به اینکه خدایا بازم روت حساب کنم ؟
از استرس زیاد فردا خودمو بستم به تند تند مطلب گذاشتن ولی بازم فایده نداره !
خدایا سلامتیمو مدیونتم خودم میدونم ، فردارو هم خودت ختم بخیر کن !zaps
این استرس امشب منو میکشه ، امیدوارم حداقل خوابم ببره !zaps
یعنی خدا این شانسه من دارم ....جمعه عروسی داداشمه و من امروز حساسیت چشمی گرفتم کلی ورم نموده تا ی هفته هم خوب نمیشه ...اخه این شانس من کوش کجاس
به اينكه دلم شورش رو ميزنه ... الان تقريبا دو هفته س تو خودشه ... دارم ديوونه ميشم ... باهامم حرف نميزنه بفهمم چشه ...
به اينكه آدما شكننده شدن ! خيلى ...
به اينكه دوباره دارم گنج قارون رو ميبينم بعد از هزار بار ديدن البته :،
به اينكه آخخخخخ دندونممممم zaps
آخرش بدبختم ميكنه اين دندون لعنتى :|
به اينكه حوصله م سر رفته :|
به اينكه اه .... اصلا حوصله ى هفته ى بعدو ندارم Huh
به اينكه خوشحالم باهاشون مخالفم :)

به اينكه فكر كردن ناراحتم نرفتم :)

به اينكه فكر كردن به بعضى شوخياى بين خودشون يكم خنديدم مثه خودشونم dfgh
به اینکه چه کیفی میده کسی رو که خر فرضت کرده یه گوشمالی حسابی بدی! asna
به اينكه وااااااااى dvia ديوونه شدم از دست نت dvia
لعنت بهت بياد آسياتك :|
به اينكه ديشب از ترس نزديك بود خودم قبض روح بشم asna
به اينكه سرعت اندازه ى لاكپشت فلج اطفاله Huh
به اينكه سرم وحشتناك درد مى كنه :( بازم ...
به اينکه چند تا ارسالى داشتم.والااااxcvl