ایران رمان

نسخه‌ی کامل: معرهای رق صان من|دختر علی کاربر انجمن ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
نمى گويم مراهمراه شعرهاى نهانت كن
فقط اى جان ،اندك با دلم ،تومهربانى كن
راه عشق را جسته ام
كى من رهايش كرده ام؟
مى پرم از روى عقل
دل را بهانه كرده ام
 
ناز نگاه تو مرا مست مى كند
مستى مگر چيست جز ناز نگاه تو
 
راه رفته پرشده از بغض تنهايى من
اشك هم قايق شده اندر نگاه ابى يم
 
لبخند نمى ايد، چرا جانت پراز غم مى كنم؟
با دلبرى ديگر برو،من در ميانه مانده ام.
درجوانى ،دل به اسانى روانم كرده ايى
چون سباعى بگذرد ،ميلت به پايان مى رسد
 
دل را به عشق نداده اند هرگز
 جز مجنون چه كس عشق را دانست
تو خود خورده ايى زخم از عشق؟
پس نگو از بها وقيمت اين عشق
 
دلبر تويى عاشق منم
انگور تويى مى نوش منم
 
دلم گرفته ای ادمها 
می دانید کجا صداقت می فروشند
یا کمی مهربانی 
یا کمی نگاه با محبت؟
دلم عجیب رنجیده ای ادمها از شما
شرمنده که من نمی توانم ادم نباشم
میان این همه ماسک
ای ادمها می شنویددلم گرفته
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36