ایران رمان

نسخه‌ی کامل: معرهای رق صان من|دختر علی کاربر انجمن ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
یا حسین شیعه را خوار مکن
در گرداب اتش رها مکن
دستمان را بگیر از این گرداب
بکش ما را سوی ان محراب
نام تو نقش جانمان باشد
یاد تو نور راهمان باشد
هر چه بر دل برود
بوی نیاز دارد
گرنباشد حاجتش
اومیل ناز دارد
رفتی و ندیدی چشمانم گم شد
میان جاده ی تنهایی تو
هر سقوط راه به عدم نیست بدان
پر پرواز دهد گاهی ان
ادمی زاده ی یک اه و دم است
با سقوط گاه رود بالا نه پست
داد از دل تنهایم
من خسته زدنیایم
می مانم و می دانم
اری چنین باید
یکطرف ظرف غذا
یک طرف کاسه ی اب
زیرپا فرش عروس
روی سر سقف طلا
در دلم ،یک تکه سنگ
نام نیک مرد هیچ وقت نشکند
چون که نیکی هست پولادی قوی
ترسم روی تنها شوم
در دشت غم حیران شوم
ای یار من ،غمخوار من
دردانه ی اسرار من
تو ای رب بخشنده
از یک دل شکسته
یک دل پر از وسوسه
با غم های بسته
می شنوی صدای خسته
یک گوشه ایی نشسته
امید به عفوت بسته
اری امید بسته
ای دوست شادروزهای کودکیم ،سلام
ای ارزوی روشن تمام نوجوانیم، سلام
ای نشسته در خاطرات خوب جوانی
ای عکس خاک گرفته ی روزهای پیری ، سلام
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36