ایران رمان

نسخه‌ی کامل: معرهای رق صان من|دختر علی کاربر انجمن ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
على زيباترين معناى عشق است 
على اصلا خودش اقاى عشق است 
غلامم،عبد اويم تا قيامت 
چرا،چون بهترين مولاى عشق است 
پدر باش و به حيدر اقتدا كن 
اميرالمومنين باباى عشق است 
البته شعر متعلق به دوست من است
برادرم كجايى 
ديروز خواب ديدم 
نقشت بر اب ديدم
خوانده ام غزلى از غربت 
وقتى مى خنديد دشمن با تير
مى پريدنداز بام كبوترهاى خونين بدنم(خونينِ وطنم)
من به خود مقروضم 
اندازه ى يك بـ ــوسه ى تلخ
كه به قبر عزيزم(عزيزت)بزنم 
درخواب من پريدى 
از بام شعر كهنه 
براسمان نيلگون 
مى ايى به برم ،چون برگ
هرچه بگريزى زمن 
عاقبت مال منى ،اى مرگ
فكرم خسته 
روحم بسته 
يارم كجا بنشسته؟
درنگاه ،چشمم تنها 
باز دنبال تو مى گردد
اى يگانه با شعر تنها
رویایم
پرش از پرچین خاطره ها
همه سبز و سیاه

دانى رويايم چيست 
پريدن از پرچين خاطره ها 
همه سبز و سياه
درخستگى دويدم
جز تو كسى نديدم 
عشق هم گاهى روياست
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36