ایران رمان

نسخه‌ی کامل: معرهای رق صان من|دختر علی کاربر انجمن ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
ترانه های شب تنهایی پر از غم است
جانان من باش
تا  رنگ طرب گیرد شب من
ای سکوت شورانگیز عشق
پرهیاهومی شوی گاهی چند
من زتو ترسان شوم ای وهم عشق
تومرا دریاب یک روزی چند
یک روز کنارم
یک روز جدایم
با من چه کردی؟
تلخ است جدایی
در دلم انداخته یک امید دوست 
تا ابد درجان اتش می زند
تا که ز راه می رسی 
شادی زاده می شود
تا که زراه می رسی
عید به پا می شود
تنها ز امید باشی
چون موج بدون بادب
ی جان وبدون یار
چرخان درون باد.
راه مرا به خود کشد
چاه مرا به خود کشد
من به کجا روان شوم
زخود جدا می شوم
 دلم در هوای توست
نفسم برای توست
خود ببین عزیز من
جان من برای توست
نه در محفل نه در مسجد نه در کوه ونه در صحرا
نگر اینجا ،نگر انجا ،مرا جز خود یاری نیست
نام تو مهر زده
بر جمله ی هستی من 
ای به فدای نام تو
هستی و هم مـ ـستی من 
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36