ایران رمان

نسخه‌ی کامل: معرهای رق صان من|دختر علی کاربر انجمن ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
قامت شامگه نبود،
حجله گه نور بود
ماه قدمش سربه چشم
گل رخ نيمروز بود
 
وفادار كوى يارم تا دم مرگ
ارام بتپد قلبت
زین اين مژده ى فرخنده
مستى عشق ،وه چه پر زيباست
نفهمد هركس ،كه اشنايش نيست
 
تو به كدامين قبله ،نماز مى خوانى
قبله ى هاجر رنجيده يا قبله ى يار
 
ترنم عشق زكعبه ايد سويم
همان ترنم ربناى مولايم
 
تو را هرچه افرين گويم كم است
اين همان حرف تمام مردم است
شاه بيت امشبت خيلى قشنگ
نقش بغض و كينه بر قلب من است
تو را دعا كنم كه هميشه شاد باشى
افتخار كشور وازاد باشى
در بزم اين روز و شب پر شعر و شيدا
من يافتم دوستى پر از ذوقهاى زيبا
 
دراين فكرم به انگشتانمان كمى رحم بايد
به چشمان وفادار هم كمى صبر بايد
زدند ركورد مشاعره با شعر در اينجا
12ساعت پياپى ،شاعر و شاعره ايى كوشا
راى مرا نزن پسر
خواب رود زچشم من
صبح اگر بخواب روم
قضا شود نماز من
 
ناز مى كند گلبرگهاى دفتر من
به تك تك واژه هاى درون خود
همچو مادرى خرسند و عزيز
به داشتن جنين نازنين خود
 
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36