ایران رمان

نسخه‌ی کامل: معرهای رق صان من|دختر علی کاربر انجمن ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
مرا گویند مریضی
اری اری
مریض روی تو هستم عزیزم
ترسم به گوش باد برسد اواز عاشقیم 
بیرحمانه تازد و برد عشق را ز دلم
مباش همره قهر وحيرت
سوار بر تندباد غيرت
بزن افسار بر دست و پاشان
 
يكى را برگزين اندر دو عالم
تو را باشد به سوى حق راهبر
(فكر مى كنم يه همچين شعرى انگار شنيدم ،قصد سرقت ادبى ندارم)
 
دلت میل خواب دارد
بهانه ایی به یاد دارد
از ان بگریز
 
تو را لب برکه دیدم
لیلی یادم امد
حیف مجنون نیستم
 
تا تو را ديدم غم زبرم رفت
خنده بزد احساس
زين صدا،غم زدلم رفت
 
تو بيايى زمان جوان مى شود
حسرت به كنجى مى خزد
شكوفه باز مى شود
 
ماه من و ستاره ام
زمين و اسمان من
به زير پايت اى فدات
روح و روان و جان من
(براى امام على)
 
يكى دوروزى به اشنايى گذشت
چند روز دگربه مهربانى گذشت
حالا كه خيال رفتن از كوى دارى
بينى كه تمام عمر در غم گذشت
 
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36