ایران رمان

نسخه‌ی کامل: معرهای رق صان من|دختر علی کاربر انجمن ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
خسته از كارزار عقل و قلب
ميان اتش اه و درد بنشسته ام
معلوم است كه بشكسته ام
امروز دوتير درسينه نشاندم 
يكى چون نمى خواست مرا 
ان دگر را چون ز خود راندم
ميلاد عباسِ على امده
به زمين سرور دين امده 
اى ادميان ،امين امده
تو كه خود به خود وفا ندارى
از كه وفا خواهى
اميد مبر رفیقی نيست
ترسيد نرسد به من ،
از ترس خوابيد
من منتظر بيدارى يك مَردم
خواب ديدم تو رفتى 
از خواب پريدم ، نبودى 
لبخندت روى عكس خوابيده بود
تا فهميدم زندگى چيست 
عزرائيل علامت داد بايد رفت 
برخيز ای غریب
يارا زگذشته ات ياد ار
ز بر غرور و نخوت
نطفه ايى پر از حقارت
زيباترين شعر قلبم بودى 
تا بودى 
چو رفتى قلب شعرم همرهت مُرد
به یاد شهید محسن حججی در استانه ی عید قربان
خبر امد خبری در راه است 
ذبح ایران درمسیر یار است 
ای حسین ما به رهت جان داده ایم 
همچو مادر محسنی را داده ایم
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36