ایران رمان

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101

من ابرم تو بارون این قصه خیسه ... خورشید رو برگردون اینجا قدیسه
اعجاز بارون رو باور کن وقتی که ... می خواد این احساس رو از ما بریسه

هر کی میگه دوست دارم همش دروغه

هر کی میگه عاشقتم واسه دو روزه

هواي گريه دارم... تو اين شبه بي پناه
دنباله تو مي گردم... دنباله يه تكيه گاه

هوای امشبم با فکرت خرابه

بدون تو خورشید محاله بتابه

همیشه عاجزه کلام از گفتن معنی ناب
هیچ عاشقی عاشقی رو یاد نگرفته از کتاب

بازم دلم گرفته تو ابن نم نم بارون

چشمام خيره به نور چراغ تو خيابون

خاطرات گذشته منو ميكشه آسون

چه حالي داريم امشب به يادت من و بارون

بی وفا عشق من به خدا اشک من
میمونه رو گونم تا بیای پیش من

نمي تونم ببخشمت

دور شو برو نبينمت

تيكه اي بودي از دلم

گنديديو بريدمت

تویی که هم نفس همیشه اوازی
تویی مه اخر قصه منو میدونی
اگه کوچه صدام یه کویچه باریکه
اگه خونم بی چراغه چشم تو تاریکه

همه جا صداي جيغه

چيزي نيست

خوابي عميقه

روي دستاي غريبم

جاي بوسه هاي تيغه

zaza2012