ایران رمان

نسخه‌ی کامل: مشاعره با شعر های خواننده ها ... !
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
آخر راه امدم با روزگار گریه کوریه که بخت منه

که تموم اتفاقای بدش شاهد زندگی سخت منه
هیچوقت نمیگیم ما بد و بیراه
به در و دیوار چشما زوم
گردن ا شل چشم داغون
قرمزه زیر پلکا خون
یکی شده بودن فکرامون
نیستی فدای یه تاره موت به همه میگم یه دوستی ساده بود برو و باش به فکر حفظ آبروت ببینم قد من کی تعصب داره روت
تابستون کوتاهه....ماتا میتونیم پیش هم میمونیم ...
دوستای صمیمی ...کارهای قدیمی ...اینجا ما همینیم
تو هم یه ذره دلت تنگه من بودکاشکی
تویی که ادعا میکردی من رو دوست داشتی
تو که میگفتی قلبت بی من میشهپاره
تو که میمردی واسه ی من بی اشاره
میمیرم بی تو اینو میدونم تورو دوست دارم بیشتر از جونم
آخحه این عشق و به تو مدیونم
تا دنیا دنیاست قدر ِ تو میدونم
مست مستم کن ....جامو ببر بالااااا.....بزن به دست ما.....
می پرستم کن ...تو عالم مستییی....امشب شب یلداست
تیر سه شعبه آمد...به سمت حلق ماهم...
بگریست آسمان ها به یاد شیرِ خوارم....
ما به هم محکومیم ، مسه ، مسه دو تا بی گناه ، مسه ، مسه دوتا متهم
ما به هم محکومیم ، مسه ، مسه اه بد گناه ، مسه این جرم عزیز
مسه ، مسه عشق تو یه نگاه
منوتو با همیم اما دلامون خیلی دوره
همیشه بینه ما دیواره صد رنگه غروره
نداریم هیچ کدوم حرفی که بازم تازه باشه
چراغه خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره