ایران رمان

یا خوندن یه آواز وقت راه رفتن رو برگا
من خوشم با دلخوشیهام دیگه هیچ کسو نمیخوام

می خوام فراموشت کنم اما نمی شه
می خوام که از تو رد بشم ، می خوام که با تو بد بشم
اما دلم راضی نشد ، بی تو نمی شه
عکست همیشه رو به روم ، زل می زنم به رو به روم
حس می کنم کنارمی اما چه فایده
دلم به دریا می زنم ، بیام بگم دوست دارم
تا می رسم به رو به روت ، بازم نمی شه

هوایی شدی خواستی که قلبمو دورش کنی
دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورش کنی

یکی همیشه هست که عاشق منه ...
نگام که میکنه پلک نمیزنه ...
تنهاست خودش ولی تنهام نمیذاره ....
دریا که چیزی نیست ، عجب دلی داره ...

هرچی که خواستیم بوده
واسه دوتا دیوونه

هنوزم عاشقم

منو جون پناه خودت کن برو ...
بذار پای این آرزو واستادم .......
به هر کی بهم گفت ازت رد شده ....
قسم میخورم من خودم خواستم ...

من
بر عکس همه
پشت خنده هام غمه
تو
برعکس منی
شادیوغمگین میزنی
ولی تو فوقش اخرش
میگی کلاه رفته سرش

شقایق آخرین عاشق توبودی
تومردی وپس ازتو عاشقی مرد
توروآخرسراب وعشق وحسرت
ته گلخونه های بی کسی برد