ایران رمان

يكى هست تو قلبم كه هرشب واسه اون مينويسم و اون خوابه
نميخوام بدونه واسه اونه كه قلبم من اين همه بيتابه

همه دستا بالا دختر پسرا

ميدونى حالم اين روزها بدتر از همه است
اخه هركى رسيد دل ساده ى من رو شكست

تورو دوست دارم شدیدا
از حالا تابه همیشه حس خوبی به تو دارم که یه لحظه کم نمیشه

هنوزم ميشينم و سر رو زانو ميگيرم
گريه ميكنم برات كمى آروم ميگيرم

تو افشون کن وبیا بازدل وپریشون کن وبرو

وقتی هستی عاشقت هستم
وقتی دستاتو میذاری تو دستم

من وکاغذ وقلم یه عالمه فکر وخیال

باز نشستیم دورهم وقتشه بارونم بیاد

دل شکوندن تو واست عادت شده یه عمره دل تو از دل من رد شده
اگه دوستم داشتی تنهام نمیزاشتی واسه بخشیدن و موندن یه راهی میزاشتی