ایران رمان

نسخه‌ی کامل: مشاعره با شعر های خواننده ها ... !
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
وجدان تا آخر این داستان سرابه
فهمیدم کبابی آثار ثوابه
به محتاج فقط بگم که بازار خرابه
فهمیدم گناه میتونه یکی دو روزه عادی شه
بد شدم.یاس
همه درا قفل بود من از دیوار پریدم ببین دستم این قصه ها رو مینویسه میگه
با یه خودکار که عین تیغ تیز اینه
که مینویسه میگه از کینه ای که پیره
ولی به سمت پیشرفت سینه خیز میره
صدامو داری…
سرباز وطن از یاس
یه روزی فقــــط دستای تو بود تو دستــــــم
ولی حالا حسابی وا نمی کنم روت اصلــــا
همه رو می پیچیدی و وا شدی رو دســـــتم
خدایی تو وجود تو احساسی بـــــود اصــــلا

اهای اهای ستاره
بیا که باز بهاره
بیا که این دل ما
عاشق و بیقراره
تویی فقط نیازش
قصه رمز و رازش
شده خراب عشقت
بیا بازم بسازش
بیا که وقت وقتشه
به فکر تاج و تختشه
بیا که بی تو دل ما
نفس کشیدن سختشه

مارتیک ستاره
هربارکه نتونستم رویاهاموبکشم ازخودم پرسیدم من تقاس کدوم گناهامودارم میچشم (محمدبیباک)
میم
بدید
میباره باره بارون...روی سر مجنون...
میگه خدای تو آقایی...
یکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسم واون خوابه(مرتضی پاشایی)
هان...کجاست...چرا؟؟؟
زیر ثم...سبان...
چرا کشت...
توکه میدونی همه ی عمرمو اونجاگذاشتمو رفتم توکه میدونی به جز آغوش تو جایی نداشتمو رفتم
(محسن یگانه)