ایران رمان

نسخه‌ی کامل: مشاعره با شعر های خواننده ها ... !
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
همین که تو اینجا کنار منی
همین که کنارت نفس میکشم
همین که تو میخندی و من فقط
کنار تو از غصه دست میکشم
مگه منو نمیخوای چرا تنهام گذاشتی؟
چرا رفتیو جای پاتو رو قلبم گذاشتی؟
مگه منو نمیخوای چرا حرفات بهونس؟
چرا گفتی دوسم داری گفتی باهات میمونم؟

آخه من تنهای تنهام
بی تو باز اسیر غمهام
میدونم خوب میدونم
منو عمری بازیچه کردی
میدونم برنمیگردی
میدونم میدونم
میرم جایی که دریا نیست
جایی که رویا نیست
تو خواستی که جدا شی
بری پیشم نباشی
چجوری عاشق من بودی؟
قسمت نشد که یک بار
برای آخرین بار
دست تورو بگیرم
بگم خدانگهدار

رفتی ولی بدون یکی
چشاش هنوزم به دره
این دل عاشقم هنوز
از دل تو بی خبره

رفتی ولی بدون دلم
تنگه برای دیدنت
برای مهربونیات
طرز نگات
بوسیدنت
تازه داشتم سر میذاشتم
روی شونه هات که رفتی
تازه داشتم گل میکاشتم
روی گونه هات که رفتی
تازه داشتم با نگات جون میگرفتم
کام دل از چرخ گردون میگرفتم
من پی تو تو به دنبال خودی
تازگیها تو چه خودخواه شدی
خوب بودی چه شده بد شده ای
از کجا پیش چه کس رد شده ای

تو بگو راست بگو با عاشق
از چه اینگونه شدی نا صادق
زیر پایت که نشسته است بگو
با چه کس گشته ای همدست بگو
واسه من تنهایی درده
درد هیچ کسو نداشتن
هر گل پژمرده ای رو
تو کویر سینه کاشتن

دیگه باور کردم این رو
که باید تنها بمونم
تا دم لحظه مردن
شعر تنهایی بخونم
منو تو چه سخت بهم رسیدیم
چه آسون از هم جدامون کردن
اونا که تورو از من گرفتن
ندونستن که چکار کردن
نمیدونستن که تو دنیای منی
نمیدونستن که هرشب توی رویای منی
یه بار شده سراغمو بگیری
سراغ دردوداغمو بگیری
جای اینکه تشنه ی خونم باشی
یه بار شده دل نگرونم باشی
اما با این همه نامهربونی
کاشکی بفهمی که عزیز جونی
یار قشنگ دلم بیا که تنگ دلم
تا کی با دلتنگی باید بجنگه دلم

منو از نبودنت نترسون
برو اینقد تن منو نلرزون
من که به این حرفای تو عادتم
یه روز به لب میرسه این طاقتم
خودت میدونی حرفای تو بهونس
گله ای نیس اینا رسم زمونس
لعنت به این دلم که عاشقم کرد
هرچی میکشم از این دل دیوونس