ایران رمان

نسخه‌ی کامل: مشاعره با شعر های خواننده ها ... !
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
یادته خواسته بودی دیگه واست نخونم
به خدا که نمیشه تو این اتاق بمونم
بگم عشقی نبوده ، نمیشه نمی تونم
یادته گفته بودی عکساتو بسوزونم
به خدا خیلی سخته همشون بسته بجونم
تو ازم نخواه عزیزم جونو به لب برسونم
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
اونقدر زنده بمونم تا بجای تو بمیرم
مجازات میشم به جرم جدایی
کجایی که بغضم داره سنگ میشه
الان چن وقته چشماتو ندیدم
عزیزم نمیگی دلم تنگ میشه
جهان خیس میشه تو چشمای خشکم
دلم تنگ میشه واسه خنده هامون
نباشی ، هر شب و هر روز ، همش ، ویلون و آوارم
با فکرت زنده می مونم ، تا وقتی که نفس دارم
تا وقتی که نبودتو ، یه روز کاری بده دستم
بمون تا آخر دنیا، بمونی تا تهش هستم
منـمو ذهن حقیــرم ... چه کنـــم؟! پای تو گیرم ،

رفت شب ُ و روزا و هــفته
عشقت از یادم نرفتــه

یه گذشتی کن و برگـــرد دله مــن بدجوری سـر کرد
با شب ُ و روزا و هــفته
عشقت از یادم نرَ َفتـه
همون حسی که این روزا
به حد مرگ میخوامش
دلم میخوادعاشق شم
آخه فکرت شده دنیام
اگه عاشق شدن درده
من این دردو ازت میخوام
اگه این زندگی باشه
من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا
شاید مردم حواسم نیست


تکیه کردم بر وفای او، غلط کردم، غلط
باختم جان در هوای او، غلط کردم، غلط

عمر کردم صرف او، فعلی عبث کردم، عبث
ساختم جان را فدای او، غلط کردم، غلط

دل به داغش مبتلا کردم، خطا کردم، خطا
سوختم خود را برای او، غلط کردم، غلط

اینکه دل بستم به مهر عارضش، بد بود، بد
جان که دادم در هوای او، غلط کردم، غلط
طفلی دل ساده ی من
به پای کی نشسته بود
تویی که قصر قصه رو
ساختی با نیرنگ و فریب
منی که آشنا شدم
با این زمونه ی غریب
منی که دل به عشق تو
رو سادگی باخته بودم
چه سخته باورش ولی
عشقمو نشناخته بودم
مثل باد سرد پاییز
غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد

رگ و ریشه هام "سیاه" شد
تو تنم جوونه خشکید
اما این دل صبورم
به غم زمونه خندید
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم