ایران رمان

نسخه‌ی کامل: مشاعره با شعر های خواننده ها ... !
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
هنوز عادت به تنهای ندارم
باید هرجوریه طاقت بیارم
من و تو با هم زیر بارون /توی خیسیه شهر و خیابون


منو و تو یه چتر و یه کوچه/پره عشقه تمامه نگامون


من و تو شرم توی چشمات/من و تو تنها توی دنیا




به خدا حسه تو رو میخوام/ توی این شبها
آھای‏ ‏تموم‏ ‏زندگیم
بی‏ ‏تو‏ ‏تموم‏ ‏زندگیم

آھای‏ ‏تموم‏ ‏زندگیم
رو‏ ‏بہ‏ ‏غروبہ‏ ‏زندگیم‏ ‏

آھای‏ ‏تموم‏ ‏دلخوشیم
داری‏ ‏تو‏ ‏غصہ‏ ‏می‏ ‏کشیم
من مو گریه ممتد نصف شبو دوباره دلم میگیره
هوای مارو داشته باش هواتو دارم
من توی عشق و عاشقی کم نمیارم
موج‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏دریا‏ ‏میگیرم
شیرہ‏ ‏سنگ‏ ‏و‏ ‏می‏ ‏دوشم
اگہ‏ ‏چشمات‏ ‏بگن‏ ‏آرہ‏ ‏
ھیچکدوم‏ ‏کاری‏ ‏ندارہ
ھمون‏ ‏گھوارہ‏ ‏اے‏ ‏کہ‏ ‏خاطرم‏ ‏نیست
ھمون‏ ‏امنیت‏ ‏حقیقی‏ ‏و‏ ‏راست
ھمون‏ ‏جایی‏ ‏کہ‏ ‏شاھزادہ‏ ‏قصہ‏ ‏
ھمیشہ‏ ‏دختر‏ ‏فقیر‏ ‏و‏ ‏می‏ ‏خواست
توروخداا ببین چه حالیم نگو که میری
دلم میخواد که دستامو بگیری
نرو بدون تو شکنجه میشم
پیشم بمون دیگه چیزی نمیگم اخریشه
کسی واسم شبیه تو نمیشه
بمون الهی من واست بمیرم
منم مثل تو مات این قصه ام
تو هم مثل من امشبو دعوتی
درست تو همین ساعت و ثانیه
سزاوار زیباترین نعمتی
تو این حس و حال عجیب و غریب
دوتا بال میخوای که رو شونته
تو از هر مسیری بری میرسی
تو از هر دری بگذری خونته
هواتو کردم منه حیرون تو این روزا هواتو کردم
دلم میخوادت میخوام بیام تو آسمون دورت بگردم
هوایی میشم همون روزا که میبینم هوامو داری
میخوام بدونم تا کی میخوای ببینیو به روم نیاری