ایران رمان

هی ایزد
خودت شاهدمی
حس می کنم دارم میرم تو یه چاه عمیق

قلبه من میگه که هستی اما چشمام میگه نیستیییی/خیلی سخته باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی/بگو که هنوز چشاتو رو به عشق من نبستی/چشم من میگه که رفتی اما قلبببم میگه هستیی/حالا که همش خیاله بذار دستاتو بگیرمممم/بذا تو فرضه محالم با تو باشم تا بمیرممممم/بذا عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بموونمممممم

من
کنار تو تا ابد
این مسیرو ادامه میدم
بدون تا اخر دنیا من همراهتم بای قلب
پر از حقیقت های تلخ

خیلیییییی زیاااد دوست دارمممم/دوست دارم بیشتر از هرچیزی که هسسسس/زمستونم دوست داره چون سره راهتو نبست/باااااا نفساااااااام حس میکنم/حس میکنم وقته نفس کشیدنهههه /قلبمو میذارم وسط این سفره ی عیده منهههههه

هوای امشبم با فکرت خرابه
بدون تو خورشید محاله بتابه
تو فانوس شب های بیداری من
نجاتم بده

همش به تو فک میکنم/تو که همیشه تو دلم/هستیو هبچوقت نمیری/هرچی که هست عاشقتم/هرجوری شه نمیذارم/عشقتو از من بگیری

یه دل میگه برم برم
یه دلم میگه نرم نرم
طاقت نداره دلم دلم
بی تو چه کنم

میبوسمت میگی خداحافظ / این قصه از اینجا شروع میشه / من بغض کردم تو چشات خیسه / دسته دوتامون داره رو میشه / تو سمته رویایه خودت میری / میریو من چشامو میبندم / ما خواستیم از هم جدا بشیم / پس من چرا با گریه میخندم

من از اون دسته افراد رکم
که رد داده مخم تو افکار پرم
من متنفرم از جای بلند
تو زیرزمینم با همکار گلم و امثال خودم

میگن شبا یکی میاد تو خواب ادما/میگن میاد اون که رفته پیش ستاره ها/صداش هنوز لالایی میخونه تو خواب برام/آروم بازم دست می کشه رو اشک گونه هام