ایران رمان

نسخه‌ی کامل: معرهای رق صان من|دختر علی کاربر انجمن ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
سلام

کاربران و دوستان عزیز امیدوارم مطالبی که می ایید تو ذوقتان نزند
اینها تنهامعریا
کلمات رق صان قل بم هستند
بدون رعایت دستور شعر .

تنها به قصد ارامش روح و روان ثبت می شوند.
امیدوارم خوشتان بیاید. giva



توجه:شعر نیست همان (معر )است.



[عکس: f932180757.png]

(تشکر فراوان از دوست خوبمان نعیم که در تهیه این طرح کمک کردند)
خسته تر از يك شكسته بال منم 
مانده در پشت دروديوار منم
بر دلم زخم تمام جمله ها
بى رمق در بركه ى حيرت منم
مى كشم خود را به ساحل باز ،باز
مى كنم هردم خدايم را سپاس
زخم خوب مى گردد از ياد خدا
من به يادت دور مى گردم ز باد
يادم فراموش مى شود
پشت سرت گم مى شوم 
چون تو زمن غافل شوى 
من هم زتو غافل شوم
غفلت ز بيدادتو اه
غافل ز يادت مى شوم 
زخم دل وزخم روان
بازهم زجا پا مى شوم
اى به تو فخر كنم هر شب
اى به تو جفا كنندهر روز
اى دل روشن و عزيز من
یادگار خدای رحمانی
حفظ كنم تو را به جان هردم
بوریای پای مولایی
بى تاب يار سفركرده
ايا برمى گرده
زگور سرد
يا نمى دانم سفر اينجا كجاست
سرزمين شعر يا معر خداست
يا كه قربان مى كنند شعر را ،خدا
شدصدف ذوق من ،
در ته دريا گم
ماهي شعر دلم
روی بركه ى اب مرد
تاريك تر از پندار من 
نقش رخ خونين توست 
وقتى مرا فرياد كنى
ياد باشد مرا دراين زمان 
طلخك و دلقك هنوز هست مهربان 
تو به راه خود برو در اين میان
يك عشق خريدارم
ديدم همه را برده 
غفلت همه مردان را
دركوى نامردى
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36