ایران رمان

نسخه‌ی کامل: هركى مى خواد بياد داخل محفل ما .
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
تنهایی خو در را ببین
سرد است سردتر از عدم
اما برایت بهتر است
از رفتن روح از بدن
س خ
نا کرده گناه در جهان کیست بگو
وان کس که گنه نکرد چون زیست بگو
خیام نیشابوری
واو بدهxcvl
وصف تو کار واژه های لال من نیست
این شعر های عاشقانه مال من نیست


سهیل محمودی

ت بدهxcvb
ت؟ای بابا هرچی ت هست میوفته به من کهHuh

تني آلوده درد و لبريز غم دارم
ز اسباب پريشاني تو را اي عشق كم دارم
ابوالحسن ورزي

میم بدهxcvl
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به جائی و دلم شاد کنید
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است،

شیشه ی بشکسته راپیوندکردن مشکل است،

کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد،

حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است

صائب تبریزی
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت

از مرحوم آغاسی.برای شادی روحش صلوات بفرستید
تو اى عشق وطن بيدار باشى
تو اى بوم و برم هوشيار باشى
س خ
یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار توئی عار توئی خواجه نگه دار مرا
گر به زلف دراز تو دست ما نرسد

گناه بخت پريشان و دست كوته ماست
حافظ
ت بدهxcvl