ایران رمان

نسخه‌ی کامل: هركى مى خواد بياد داخل محفل ما .
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
دانه بهتر در زمين نرم بالا مي كشد
سرفرازي بيشتر چون خاكساري بيشتر

صائب تبريزي
روزگاری غریب است
پول، شهرت ،
بهتر از رنگ رفیق است
س.خ
تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ي وصل اگر دهد طاقت اتتظار كو؟

كلجاري
وای زدل شوریده ام 
عزم سفر دارم
همسفری ندارم
سفر کجاست ؟
ناکجا 
ان را به سر ندارم.
س.خ
من دست شسته ام از غرورم برای تو
افتاده ام چو قطره شبنم به پای تو

سپیده آماده
وارث تمام اضطراب های من سلام
لیلی قشنگ خواب های من سلام

فرهاد احمدی

xcvl
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار پرده ز رخ که مشتاق لقاییم

مولوی
من شاخه ی خشکم تو بیا برگ و برم ده
با زمزمه ی عاطفه هایت ثمرم ده

فریبا آتش
هرگزوجودحاضرغایب شنیده ای؟
من درمبان جمع ودلم جای دیگراست
ترانه های شب تنهایی پر از غم است
جانان من باش  تا  رنگ طرب گیرد
س.خ