ایران رمان

نسخه‌ی کامل: هركى مى خواد بياد داخل محفل ما .
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
قیامت قامتو قامت قیامت
قیامت می کند این قد و قامت
موذن گر ببیند قامتش را
به قد قامت بماند تا قیامت
تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان

نام من بادا نوشته بر سر دیوان عشق

سنایی

قاف بدهdfgh
قفل زدم بردل
تا نامحرم نيايد داخل
كه دل محراب عشق است
س خ
تقدیر الهی چو پی سوختن ما ست
ما نیز بسوزیم به تقدیر الهی
ياد باد انكه زما وقت سفر ياد نكرد
به وداعى دل غمديده ى ما شاد نكرد
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
موي سپيد را فلکم آسان نداد
اين رشته را به نقد جواني داده ام

رهي معيري
ميم بدهxcvl
ملکا مها نگارا صنما بتا بهارا
متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری
یا رب آن نو گل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش
یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخوانه ندارد


دال بدهmara