ایران رمان

نسخه‌ی کامل: هركى مى خواد بياد داخل محفل ما .
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
(۰۵-۰۱-۹۶، ۰۱:۴۵ ق.ظ)ستاره ی احساس نوشته: [ -> ]
(۰۵-۰۱-۹۶، ۰۱:۴۳ ق.ظ)*صنم* نوشته: [ -> ]
(۰۵-۰۱-۹۶، ۰۱:۳۰ ق.ظ)ستاره ی احساس نوشته: [ -> ]دلی دیرم خریدار محبت
کزاو گرم است بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل
زمین پود محنت و تار محبت
بابا طاهر
الهى فدات بشم من بايد ه ميدادى.dfgh
بعدی رو باه‌ دادم صنم جان.:-2-42-:

خب بابا چرا ميزنى حالا.خخخxcvb
آلا یا ایها الساقی ادر کاسان ونأولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
اسرار ازل را نه تو دانى و نه من
وين حرف معما نه تو دانى و نه من
هست از پس پرده گفت و گوى من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانى و نه من


خيام
نون بدهxcvk
نمى دانى دلم تنگ صدايت گشته اين روزها

جفاكرده براى من ،گرفتى روزه ى مريم
س.خ
موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام.
آهی معیری
من دوستت دارم و مى دانم نمى دانى
نمى دانى تو ومن هر لحظه مى ميرم
س.خ
من مانده ام و شعر سرودن بی تو
از خواب غزل پلک گشودن بی تو
و تمام مى شود روزى تمام خستگى من
درميان نگاه و لبخند روشن تو اقا
س.خ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندوکش بخشم سمرقند وبخارارا
ان چه در غیبتت
ای دوست به من می‌گذرد،
نتوانم که حکایت کنم
الا به حضور...