آلا یا ایها الساقی ادر کاسان ونأولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
اسرار ازل را نه تو دانى و نه من
وين حرف معما نه تو دانى و نه من
هست از پس پرده گفت و گوى من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانى و نه من
خيام
نون بده
نمى دانى دلم تنگ صدايت گشته اين روزها
جفاكرده براى من ،گرفتى روزه ى مريم
س.خ
موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام.
آهی معیری
من دوستت دارم و مى دانم نمى دانى
نمى دانى تو ومن هر لحظه مى ميرم
س.خ
من مانده ام و شعر سرودن بی تو
از خواب غزل پلک گشودن بی تو
و تمام مى شود روزى تمام خستگى من
درميان نگاه و لبخند روشن تو اقا
س.خ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندوکش بخشم سمرقند وبخارارا
ان چه در غیبتت
ای دوست به من میگذرد،
نتوانم که حکایت کنم
الا به حضور...