ایران رمان

نسخه‌ی کامل: هركى مى خواد بياد داخل محفل ما .
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
دلا معاش چنان كن كه گر بلغزد پاى
فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد
دَهر بسيار چو من سر به گريبـان ديده است

چـه تـفاوت كـندش سـر به گـريبانی مـن؟


پروين اعتصامى
نون بدهTongue
نيما بخوان باردگر شعرى سپيد
كرده اند جامه ى ان را كنون
هر رهگذرى ،به تن سيه
س خ
هر آن موری که زیر پای زوریست

سلیمانیست، کاندر شکل موریست


پروين اعتصامى
ت بدهazsx
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت ازرده گزند مباد


د بده
دلا خو كن به تنهايى كه از تن ها بلا خيزد
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری




ی بده
يا رب اين غنچه ى خندان كه سپردى به منش
مى سپارم به تو از چشم حسود چمنش
حافظ
شهنشاه مظفر فر
شجاع ملک و دین منصور
که جود بی دریغش خنده بر ابر بهاران زد




د بده [عکس: tongue.gif]
دل اگر رفت شبی کاش دعائی بکنیم
راز این شعر همین مصرع پایانی بود