ایران رمان

نسخه‌ی کامل: هركى مى خواد بياد داخل محفل ما .
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
خب کسى نبود خودم ادامه ميدم.

ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبيح شيخ و خرقه رند شرابخوار

حافظ
ر بدهmara
*صنم* dateline='[url=tel:1491216251' نوشته: [ -> ]1491216251[/url]']
خب کسى نبود خودم ادامه ميدم.

ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبيح شيخ و خرقه رند شـ ـرابخوار

حافظ
ر بدهmara
بعد از ٤ساعت از اخرين شعر ميتونى مجدد خودت شركت كنى ، دقت كن .
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

مولانا
مرا با تو دگر كارى نيست اى دل
تو بيراهه رفتى و غافل شدى اى دل
س خ
لطف حق با تو مدارا ها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند
دلى ديرم خريدار محبت
كزو سخت است بازار محبت
لباسى دوختم بر قامت دل
زپود محنت و تار محبت

بابا طاهر
تا شنیدم قصه هایی از دیار کوی دوست
بی محابا پر کشیدم در لقای روی دوست
تو از كجا امدى ،زدور دست ها امدى
مرا ببين كه در غمت ،نشسته ام روزها
س خ
اگربه زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پريشان و دست كوته ماست
حافظ
تو كز محنت ديگران بى غمى
نشايد كه نامت نهند ادمى
سعدى