ایران رمان

نسخه‌ی کامل: هركى مى خواد بياد داخل محفل ما .
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی 
زبامی که بر خاست مشکل نشیند
مادر موسیقی بهشت همانا صدای توست
گوش دلم به زمزمه لای لای توست

شهریار
تو كز محنت ديگران بي غمي
نشايد كه نامت نهتد آدمي

ي رد كن خخخ
یاری اندر کس نمی بینم ،یاران را چه شد 
دوستی کی اخر امد ،دوستداران را چه شد
در این فكرم كه خواهی ماند با من مهربان یا نه؟

به من كم می كنی لطفی كه داری این زمان یا نه؟

وحشی بافقی
هر سر موي تو را با زندگي پيوندهاست
با چنين دلبستگي از خود بريدن مشکل است
صائب تبريزي
تنها تر از دل یک غم دیده کیست 
او  تنها به دل یک غم دارد و هیچ
س.خ
چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد

ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم

حافظ
من به امید شما ایم هر روز اینجا
گر نباشید ،من روم سوی دیاری دیگر
س.خ
به به منو میگیی دیگه مامی؟ ak

 راز دلت را مکن فاش به نامحرمان
در بر مامحرمان راز گشودن خطاست

احمد کمالی