ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دفتر اشعار شاعران خارجی زبان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
یه پرنده مرده



به پروانه مرده
وجد تو،در پرواز
بی قراری تو،در هوا
زندگی تو،در آفتاب،در هوا،در پرواز
و چه ترد،مرگ به زیر نور آتش زنده
چه آرام،لطف بالهایت،برای همیشه بگشاده در کتاب
و در تو،اینمایه نرم،در مرگ خامشت
در رویای بی رویایت
چه بسا تصاویر گمشده در فضا
چه بسیار اندیشه های نومید کننده.


(اوگنیو فلوریت )
آرامش روح
دیگر از لذات خاکی با من مگو،که شوق چشیدنش را ندارم
قلب من پیشاپیش،مرده است
و تنها زاغان مرگ،به دهلیز های در گشاده ی آن پا می گذرند.
من در پس خویش جای پایی ندارم
و گاه یقین ندارم که هستم
زیرا به چشم من،زندگی،برهوتی مسکون از هیاکل شبح سان است.
من،تنها ستاره یی تیره از مه پگاه سبکبار را می بینم
در سکوت خماری ژرف
گوش های من فقط چیزی غریب در می یابد
چیزی نامشخص،راز آلود
که مرا به بسی دور از این جهان،از پس خویش می کشاند


خولیان دل کاسال
کبوتران



کبوتران را می شنوم
کبوتران را بر بام همسایه می شنوم
تو خورشید را می بینی
آب،روشن می شود
و همه چیز به سان این کلمات،غریب است
چرا همه باید ترا بشناسد:تارومبا؟
چرا همه باید بر تو با کلام خودت-که همچون آتش مرده ،سوزان است-نور بتابند؟
استخونهایت را بسوز و خودت را گرم کن
اکنون،خود را برون آور
تا در خورشید وباد،خشک شوی


(خمه سابینس)
لغزش

اگر پایت دوباره بلغزد
قطع خواهد شد
اگر دستت تو را به راهی دیگر رهنمون شود
خواهد پوسید
اگر زندگی ات را از من بگیری
خواهی مرد
حتی اگر زنده باشی
چون سایه و یا مرگ خواهی بود
بی من اگر پام بر داری بر زمین


(نرودا)
من فکر می کنم
گلوله ای که سمت تو شلیک شد
لیوانی اب بود
بر جنگلی که اتش گرفته است .
و سوختن
در اتشی که تو بر پا می کنی
لذتیست
چون روشن کردن سیگــــار با خورشید ...


فدریکو گارسیا لورکا...
((شما همه بی غیرتید.


چون دنبال خوشبختی خودتون هستید


.اسکی،فرار به کوهای بلند،هوایی که هنوز با سینه ی هیچ دیارالبشری آلوده نشده.


از همه ی اینها گند لذت جویی از زندگی توی دماغ میزنه.


من مطلقا زیر بار خوشبختی نمیرم.


خوشبختی برا کله پوکها و دهاتی ها و سگها ،برای پرولتاریا و بورژواها خوبه...


من یک آدم آزادم.من نمیخوام بنده ی خوشبختی باشم.


خوشبختی ها همه از یه قماشند.


کامت که شیرین شد،


لذت زندگی را که چشیدی دیگر فاتحه ی عصیان خونده شده.


جایی که شیرین کامی باشه عصیان نیست.


کیه که بتون بگه دروغ میگم؟!


خوشبختی افیون ملتهاست،رکوده.


بدبختی اسباب پیشرفته.


اگه شلاق و مهمیز نباشه اسب از جاش تکون نمیخوره .


اگر میتونید ثابت کنید که اینجور نیست.))



گاری کوپر...
تحقیق پیرامون دین و مذهب پر از خطر است،

بنابراین هر گونه تحقیقی بوسیله بزرگان مذهبی سرکوب می شود.
مقدس ترین مقدسها همیشه پشت پرده است.
همه اینها به خاطر این است که
جاعلان و دروغگویان از این که
یک فرد ماهر بخواهد امضایی را بررسی کند
می ترسند
و شیادان از انسانهای کنجکاو متنفرند


اینگرسول...
ساده است مورد پسند بودن وقتی انسان ها

تمام انتظار های تو را

به ظاهر پاسخ گو باشند.

به سرعت قضاوت می شود.

هنگامی که انسان ها

در ظاهر بر خلاف تمامی انتظار ها عمل می کنند.

این گام بزرگی به سوی آزادی است.

آن هنگام که همه به انتظار های درون خویش وفادار بمانند.

" مارگوت بیکل "
اگر بپرسی :

به چه عشق می ورزی؟

می شنوی زندگی !

اگر بپرسی :

از چه می ترسی ؟

می شنوی زندگی !

اگر بپرسی به چه می خندی ؟

می شنوی زندگی !

زندگی دیوانه وار ترین تجربه ای است

که امکانش به ما داده شده!

فرصتی برای انسان شدن

و انسان ماندن!

"مارگوت بیکل"

انقلاب با حرفهاي بزرگ شروع نمي شود
بلکه با کارهاي کوچک
مانند خش خش آرام نسيم در باغچه
يا گربه اي که پاورچين پاورچين قدم برمي دارد
مانند رودهاي بزرگ
با سرچشمه هاي کوچک در دل جنگلي

مانند حريقي بزرگ
با همان کبريتي که
سيـ ـگاري را روشن مي کند

مانند عشق در يک نگاه
و به دل نشستن صدايي که تو را جذب مي کند

انقلاب با پرسشي از خود
آغاز مي شود
و سپس همان سوال را از ديگري پرسيدن

  • رمکو کامپرت