ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دفتر اشعار شاعران خارجی زبان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
حتی پرندگان هم
کمک میکنند به همدیگر
بیا نزدیک
نزدیکتر
کمکم کن
ببوسمت ...

  • تس گالاگر
پیش از آنکه معشوقهام شوی
هندیان و پارسیان و چینیان و مصریان
هر کدام
تقویمهایی داشتند
برای حسابِ روزها و شبان

و آنگاه که معشوقهام شدی
مردمان
زمان را چنین میخوانند:
هزارهی پیش از چشمهای تو
یا
هزارهی بعد از آن

  • نزار قباني
مشکلِ اصلیِ من با نقد و نقادی این است:
هرگاه شعری را با رنگِ سیاه نوشتهام
گفتهاند:
اقتباسیست از چشمهای تو!
نزار قباني
همهی آنهایی که مرا میشناسند
میدانند چه آدم حسودی هستم ؛
و همهی آنهایی که تو را میشناسند ...
لعنت به همه آنهایی که تو را میشناسند !

  • نزار قبانی
تنهایی

چیزهای زیادی

به انسان میآموزد

اما تو نرو

بگذار من نادان بمانم . . .


  • ناظم حکمت
ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد
دوباره دوام می آورد
اما هر چه باشد ریسمان پاره ای است

شاید ما دوباره همدیگر را دیدار کنیم
اما در آنجا که ترکم کردی
هرگز دوباره مرا نخواهی یافت!



  • برتولت برشت
من آنقدر با تو بوده ام
که از بودن کنار دیگران سردم میشود...

  • پل الوار
چگونه فکر می کنی پنهانی و به چشم نمی آیی؟
تو که قطره بارانی بر پیراهنم
دکمه طلایی بر آستینم
کتاب کوچکی در دستانم
و زخم کهنه ای بر گوشه ی لبم
مردم از عطر لباسم می فهمند
که معشوقم تویی
از عطر تنم می فهمند که با من بوده ای
از بازوی به خواب رفته ام می فهمند
که زیر سر تو بوده است..

  • نزار قبانی
زیر کوهانت از چه مراقبت میکنی ؟
شتر به لاک پشت گفت .
و لاک پشت پاسخ داد:
تو به پرتقال ها چه می گویی؟
آیا یک درخت گلابی
برگ هایش بیشتر از خاطرات قدیم است ؟
چرا برگ ها به خود کشی گردن می نهند
وقتی احساس زردی می کنند ؟


  • نرودا
وقتی در راه لاریسا دیدمت ،
- جادهی مستقیمی كه از میان درختان سدر میگذرد –
فكر كردی من مرد جادهام ،
و عاشقم شدی .
اما من ،
مرد جاده نیستم ،
من گم شده بودم ...

  • لئونارد کوهن